1. صفحه اصلی
  2. مقالات بورس
  3. تحلیل بنیادی
  4. استراتژی کانسلیم
استراتژی کانسلیم
استراتژی کانسلیم

کانسلیم یکی از استراتژی‌هایی است که در تحلیل بنیادی سهام شرکت‌ها استفاده می‌شود. نام این استراتژی از سر واژه‌های انگلیسی آن (CANSLIM) گرفته شده است که هر کدام از حروف این اسم، یک معیار از این استراتژی را تشکیل می‌دهند.

ویلیام اونیل، یکی از فعالین بازار سرمایه‌ آمریکا، این روش را ساخته است. او بنیان‌گذار و مدیر روزنامه Investors Business Daily است که در کتاب "چگونه از بازار سهام بورس پول درآوریم"، این استراتژی را توضیح داده است.

گام های استراتژی کانسلیم چیست؟

کانسلیم

همان‌طور که گفتیم، اسم این استراتژی از اول حروف معادل انگلیسی آن گرفته شده است. این هفت حرف شامل موارد زیر است:

  • درآمد جاری (Current earnings)
  • درآمد سالیانه (Annual earnings)
  • محصول یا خدمت جدید یا تغییرات مثبت بخاطر افزایش نرخ‌های جهانی، افزایش نرخ ارز و... (New product)
  • عرضه و تقاضا (Supply and demand)
  • صنعت پیشگام یا صنعت غیرپیشگام (Leader or laggard)
  • حمایت نهادی (Institutional sponsorship)
  • جهت بازار (Market Direction)

که اگر حروف ابتدایی این هفت معیار را کنار هم بگذاریم به CANSLIM می‌رسیم. در ادامه هر کدام از این معیارها را بررسی میکنیم.

درآمد جاری چیست؟

معیار اول در این استراتژی، درآمدهای جاری شرکت است. در بورس ایران، شرکت‌ها در انتهای هر ماه و سه ماه یک‌بار گزارش فعالیت خود را در سایت کدال منتشر می‌کند. یکی از راه‌های بررسی این معیار، مقایسه‌ی نحوه‌ی عملکرد شرکت در ماه‌های گذشته با استفاده از صورت‌های مالی فصلی و یا گزارش‌های فعالیت ماهانه شرکت است. درصورتی که درآمد شرکت در طی ماه‌ها و فصل‌های گذشته، رشد خوبی داشته باشد، شرکت از نظر این معیار، عملکرد مثبتی داشته است. 

مثلاً فرض کنید که جدول زیر درآمدهای دو شرکت فرضی باشد:
 

ماه

درآمد شرکت الف به میلیارد

درآمد شرکت ب به میلیارد

فروردین

۲۰۰۰

۷۰

اردیبهشت

۱۸۰۰

۹۰

خرداد

۲۱۰۰

۱۰۰

تیر

۲۳۰۰

۱۵۰

مرداد

۲۱۰۰

۱۷۰

شهریور

۲۰۰۰

۲۰۰

مهر

۲۳۰۰

۲۳۰

آبان

۲۳۰۰

۲۴۰

آذر

۲۵۰۰

۲۷۰

دی

۲۳۰۰

۲۹۰

بهمن

۲۸۰۰

۳۵۰

اسفند

۲۷۰۰

۵۰۰

 

در این مثال فرضی، می‌توانید مشاهده کنید که شرکت الف با این‌که مقدار فروش هر ماهش از فروش شرکت ب بسیار بیشتر است، اما مقدار این درآمدها در طی سال تغییر آنچنانی نداشته است درصورتی که درآمد شرکت ب، پیوسته در حال رشد بوده است، پس می‌توانیم نتیجه بگیریم که شرکت ب، عملکرد بهتری داشته است.

در بررسی این معیار، می‌توانیم سود شرکت‌ها که در صورت‌های مالیشان گزارش می‌شود را هم بررسی کنیم و اگر این سود در طی چند صورت مالی فصلی شرکت افزایش پیدا کرده بود، شرکت از نظر این معیار، عمل‌کرد قابل قبولی داشته است. نکته‌ی مهمی که وجود دارد، این است که شرکت‌هایی که از ضرر به سوددهی می‌رسند هم از نظر این معیار عمل ‌کرد بنیادی خوبی داشته‌اند.
پس برای بررسی این معیار باید با مراجعه به سایت کدال، از گزارش‌های فعالیت ماهیانه شرکت و صورت‌های مالی فصلی آن استفاده کنیم.

درآمد سالیانه چیست؟

درامد سالیانه

می‌دانیم که شرکت‌ها در پایان سال مالی خود، صورت های مالی سالیانه‌شان را منتشر می‌کنند. در این معیار ما به بررسی صورت های مالی سالیانه سال‌های گذشته یک شرکت و مقایسه‌ی عملکرد سالیانه آن می پردازیم.
در این معیار از استراتژی کانسلیم، با استفاده از این صورت‌های مالی و تقسیم سود عملیاتی بر درآمد عملیاتی شرکت، نسبت حاشیه‌ی سود عملیاتی شرکت را برای چندین سال متوالی (مثلا ۵ سال) محاسبه می‌کنیم. در صورتی که حاشیه سود عملیاتی شرکت در سال‌های گذشته رشد خوبی داشته باشد، می‌توانیم بگوییم که عملکرد شرکت در این معیار هم مناسب بوده است.
مثلا فرض کنید حاشیه‌ی سود عملیاتی شرکت‌های الف و ب در جدول زیر خلاصه شده باشد.
 

سال

۱۳۹۸

۱۳۹۷

۱۳۹۶

۱۳۹۵

۱۳۹۴

شرکت الف

۰.۱۵

۰.۲

۰.۱۲

۰.۳

۰.۲۵

شرکت ب

۰.۴۵

۰.۳

۰.۲۵

۰.۱۵

۰.۱

واضح است که عملکرد شرکت ب در این بخش مساعد بوده و هر سال حاشیه سود عملیاتی آن رشد داشته است.

راه اندازی محصولات جدید شرکت ها چگونه است؟

طبق استراتژی کانسلیم، شرکت‌ها برای رقابت با رقبای تجاری و عقب نیفتادن از آن‌ها، باید علاوه بر عملکرد خوب از لحاظ مالی (دو معیار قبلی)، سبد محصولات یا خدمات خود را گسترش دهند تا هم مشتریان جدیدی در بازار داشته باشند و هم مشتریان سابق خود را راضی نگه دارند. علاوه بر این مسئله، معرفی محصول جدید می‌تواند درآمد شرکت را هم افزایش دهد.

فرض کنید یک شرکت سنگ آهن را به قیمت 100 تومان می‌فروشد و شرکتی دیگر با انجام عملیات اضافی روی آن، محصول جدیدی را از سنگ آهن تولید می کند که قیمت آن 500 تومان است. طبیعی است که شرکت هم از خام فروشی جلوگیری کرده و هم با معرفی محصول جدید، درآمد خود را افزایش داده است. 

برای مشاهده‌ی محصولات یا خدمات جدید شرکت، با مراجعه به کدال، می توانیم گزارش فعالیت ماهانه و هم چنین گزارش تفسیری هیئت مدیره را بخوانیم.

نکته‌ی مهم: بین دو شرکت که در صنعت مشابهی کار می‌کنند، مثلا شرکت‌های تولید فلزات اساسی، اگر هر دو شرکت طرح توسعه‌ (معرفی محصول جدید) داشته باشند، از نظر این معیار شرکتی امتیاز بیشتری می‌گیرد که محصول جدیدش گران‌تر بوده یا ظرفیت تولیدش بیشتر باشد.

 به عنوان مثال؛ اگر محصول جدید شرکت الف، هر کیلو 1000 تومان و محصول جدید شرکت ب، هر کیلو 900 تومان ارزش‌گذاری شوند، این معیار، امتیاز بیشتری به شرکت الف می‌دهد.

عرضه و تقاضا چیست؟

همانطور که می دانیم، هرچه تقاضا بیشتر باشد، قیمت بالا می‌رود و برعکس هرچه عرضه بیشتر باشد، قیمت کاهش می‌یابد. عرضه و تقاضا در اقتصاد معیار اصلی تغییر قیمت است. یعنی در یک اقتصاد این عرضه و تقاضا است که قیمت یک کالا را مشخص می‌کند. البته در بازار سهام بورس، نقد شوندگی سهام یک شرکت و بزرگی و کوچکی آن (از نظر ارزش بازار) هم به میزان تأثیر عرضه و تقاضا روی تغییرات قیمت اثر دارد.

صنعت پیشگام یا غیرپیشگام چگونه عمل می کند؟

وقتی تمام دنیا به سمت انرژی‌ های فسیلی برود، قیمت نفت بالا می‌رود و پالایشگاه‌ها و پتروشیمی‌ها هم با افزایش تقاضای محصول مواجه می‌شوند. در نتیجه، سودآوری بیشتری خواهند داشت. بنابراین در چنین شرایطی می‌توانیم نتیجه‌ بگیریم که این صنعت، به دلایل بالا صنعت پیشگام است.
برای شناخت صنعت پیشگام باید بررسی‌های زیادی انجام دهید و بعد از آن‌که صنعت پیشگام را شناختید اقدام به انتخاب بهترین سهام در این صنعت کنید.

حمایت نهادی چیست؟

حمایت نهادی

ممکن است در بورس تهران برایتان این مسأله پیش آمده باشد که سهامی که بررسی و تحلیل کرده بودید، از آن‌جایی که شما انتظارش را می‌کشیدید، با صف خرید‌های سنگین رشد خوبی کرده باشد اما شما نتوانستید وارد آن سهم شوید. و یا برعکس سهامتان با قفل شدن در صف فروش، یک سقوط آزاد 60-70 درصدی را تجربه کرده باشد.
یکی از نهادهای مالی فعال در بازار سرمایه، بازارگردان است. بازارگردان‌ها نمی‌گذارند سهم در صف خرید یا فروش قفل باشد و به نقدشوندگی سهام کمک می‌کنند. بعلاوه ممکن است به جای یک بازارگردان، سهم از چند بازارگردان یا حمایت کننده حقوقی برخوردار باشد.
 این معیار استراتژی کانسلیم می‌گوید که برای خرید سهام یک شرکت، باید بررسی کنیم که سهام آن شرکت یک حامی مانند بازارگردان یا... داشته باشد. بررسی سابقه‌ی بازارگردانان سهم می‌تواند ما را از عمل‌کرد آن‌ها با خبر کند. یعنی این‌ که بازارگردان یا سهامدار عمده‌ی آن چه برخوردی با ریزش قیمت یا رشد آن داشته است. آیا عملیات بازارگردانی را به نحو احسن انجام داده است و یا به فکر سود و منفعت خودش بوده است.

جهت بازار چیست؟

منظور از جهت بازار در این معیار این نیست که بازار صعودی است یا نزولی، بلکه منظور این است که پول به کدام جهت (گروه یا صنعت) در حال حرکت است.
وقتی پول وارد یک دارایی می‌شود، باعث رشد در قیمت آن دارایی خواهد شد چون بر اساس اصل عرضه‌ و‌ تقاضا، تقاضا بالا رفته است.

نتیجه گیری

حال که با 7 معیار استراتژی کانسلیم در تحلیل بنیادی آشنایی پیدا کردید، می‌توانید قدم به قدم این معیارها را روی سهام شرکت‌های مختلف پیاده کنید و در انتها، ببینید که آیا شرکت در این معیارها امتیاز مناسبی را کسب کرده است یا خیر. درصورتی که سهامی در این استراتژی امتیاز خوبی کسب کند، نشان دهنده‌ی این است که شرکت از نظر تحلیل بنیادی، دارای بنیاد خوبی برای سرمایه‌گذاری است.
البته همان‌طور که می‌دانید، خوب بودن یک شرکت از نظر تحلیل بنیادی، به معنای سیگنال خرید آن نیست، در واقع تحلیل بنیادی به ما می‌گوید چه سهامی برای سرمایه گذاری مناسب هستند و این تحلیل تکنیکال است که نقطه‌ی ورود مناسب به سهم را به ما نشان می‌دهد.

در این باره بیشتر بخوانید