1. صفحه اصلی
  2. مقالات بورس
  3. اصطلاحات بورس
  4. تورم چیست؟
تورم چیست؟
تورم چیست؟

مفهوم تورم کاهش قدرت خرید یک ارز معین (مثلا ریال یا دلار) در طول زمان است. تخمین کمّی از میزان کاهش قدرت خرید را می توان در افزایش میانگین سطح قیمت سبدی از کالا ها و خدمات منتخب در یک اقتصاد در یک دوره زمانی معین منعکس کرد. افزایش سطح عمومی قیمت‌ها، که اغلب به صورت درصد بیان می‌شود، به این معنی است که یک واحد ارز عملاً کمتر از دوره‌های قبل توانایی خرید دارد.

درک مفهوم تورم

تورم

در حالی که اندازه گیری تغییرات قیمت محصولات به صورت تک به تک در طول زمان آسان است، نیازهای انسان فراتر از یک یا دو محصول به خصوص می باشد. افراد برای داشتن یک زندگی راحت نیاز به مجموعه ای بزرگ و متنوع از محصولات و همچنین مجموعه ای از خدمات دارند. این ها شامل کالاهایی مانند مواد غذایی، فلزات، سوخت، خدماتی مثل برق و حمل و نقل و خدماتی مانند مراقبت های بهداشتی و سرگرمی و... هستند.

هدف از مفهوم تورم اندازه‌گیری تأثیر کلی تغییرات قیمت برای مجموعه متنوعی از محصولات و خدمات است و امکان نمایش یک مقدار واحد از افزایش سطح قیمت کالاها و خدمات در یک اقتصاد در یک دوره زمانی را فراهم می‌کند. هنگامی که یک ارز، ارزش خود را از دست می دهد، قیمت ها افزایش می یابد و مقدار واحد از آن ارز کالاها و خدمات کمتری خریداری می کند. این از دست دادن قدرت خرید هزینه های عمومی زندگی، بر عموم مردم تأثیر می گذارد که در نهایت منجر به کاهش رشد اقتصادی می شود. دیدگاه جمعی در میان اقتصاددانان این است که تورم پایدار زمانی رخ می دهد که رشد عرضه پول یک کشور از رشد اقتصادی پیشی بگیرد.

برای مبارزه با این امر، مرجع پولی مناسب یک کشور مانند بانک مرکزی، اقدامات لازم را برای مدیریت عرضه پول و اعتبار انجام می دهد تا تورم را در محدوده مجاز و اقتصاد را روان نگه دارد. از لحاظ تئوری، monetarism یک نظریه رایج است که رابطه بین مفهوم تورم و عرضه پول یک اقتصاد را توضیح می دهد. به عنوان مثال، پس از فتح امپراتوری های آزتک و اینکا توسط اسپانیا، مقادیر زیادی طلا و به ویژه نقره به اقتصاد اسپانیا و سایر اقتصادهای اروپایی سرازیر شد. از آنجایی که عرضه پول به سرعت افزایش یافته بود، ارزش پول کاهش یافت و به افزایش سریع قیمت ها کمک کرد.

مفهوم تورم بسته به نوع کالاها و خدمات در نظر گرفته شده به روش‌های مختلفی اندازه‌گیری می‌شود. وقتی صحبت از مفهوم تورم به تنهایی می شود، در واقع منظور "تورم مثبت" می باشد. برعکس آن "تورم منفی" یا زیر صفر است که نشان‌دهنده کاهش عمومی قیمت کالاها و خدمات در طول زمان است.

علل تورم

چاپ پول

افزایش عرضه پول ریشه تورم است، اگرچه این امر می تواند از طریق مکانیسم های مختلف در اقتصاد انجام شود. عرضه پول توسط مقامات پولی می تواند با چاپ و اعطای پول بیشتر به افراد، با کاهش قانونی (کاهش ارزش) ارز قانونی، و بیشتر (به طور معمول) با وام دادن پول جدید به عنوان اعتبار حساب ذخیره از طریق سیستم بانکی با خرید اوراق قرضه دولتی از بانک ها در بازار ثانویه افزایش یابد. 

در تمام این موارد با افزایش عرضه پول، پول قدرت خرید خود را از دست می دهد. مکانیسم‌های چگونگی ایجاد تورم را می‌توان به سه نوع طبقه‌بندی کرد: تورم کشش تقاضا، تورم فشار هزینه و تورم داخلی.

اثر کشش تقاضا

تورم کشش تقاضا زمانی اتفاق می افتد که افزایش عرضه پول و اعتبار باعث تحریک تقاضای کلی برای کالاها و خدمات در یک اقتصاد شود به گونه ای که این تقاضا سریعتر از ظرفیت تولید اقتصاد افزایش یابد. این امر باعث افزایش تقاضا و افزایش قیمت ها می شود.

با پول بیشتر در دسترس افراد، احساسات مثبت مصرف‌کننده منجر به هزینه‌های بیشتر می‌شود و این افزایش تقاضا قیمت‌ها را بالاتر می‌برد. این امر یک شکاف عرضه و تقاضا با تقاضای بالاتر و عرضه کمتر ایجاد می کند که منجر به قیمت های بالاتر می شود.

اثر فشار هزینه

تورم فشار هزینه، نتیجه افزایش قیمت ها است که از طریق نهاده های فرآیند تولید، ایجاد می شود. هنگامی که اضافات عرضه پول و اعتبار به بازارهای کالایی یا سایر دارایی ها هدایت می شود و به ویژه هنگامی که با یک شوک اقتصادی منفی با عرضه کالاهای کلیدی همراه می شود، هزینه برای انواع کالاهای واسطه افزایش می یابد.

این پیشرفت ها منجر به هزینه های بالاتر برای محصول یا خدمات نهایی می شود و به افزایش قیمت مصرف کننده منجر می شود. به عنوان مثال، زمانی که گسترش عرضه پول یک رونق محتکرانه در قیمت نفت ایجاد می‌کند، هزینه انرژی در انواع مصارف می‌تواند افزایش یابد و به افزایش قیمت‌های مصرف‌کننده کمک کند که در معیارهای مختلف تورم منعکس می‌شود.

تورم داخلی

مفهوم تورم داخلی با انتظارات مردم مرتبط است؛ این ایده که مردم انتظار دارند نرخ تورم فعلی در آینده ادامه یابد. با افزایش قیمت کالاها و خدمات، کارگران و سایرین انتظار دارند که قیمت ها در آینده با نرخ مشابهی به افزایش خود ادامه دهند و برای حفظ استاندارد زندگی خود، هزینه یا دستمزد بیشتری را طلب کنند. افزایش دستمزد آنها منجر به افزایش قیمت تمام شده کالاها و خدمات می شود و این مارپیچ دستمزد-قیمت همچنان ادامه دارد و یک عامل، عامل دیگر را القا می کند و بالعکس.

انواع شاخص قیمت

شاخص قیمت مصرف کننده

بسته به مجموعه انتخابی از کالاها و خدمات مورد استفاده، چندین نوع سبد کالا به عنوان شاخص قیمت محاسبه و ردیابی می شود. متداول‌ترین شاخص‌های قیمتی، شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) و شاخص قیمت عمده فروشی (WPI) هستند.

شاخص قیمت مصرف کننده

شاخص قیمت مصرف کننده یا CPI، معیاری است که میانگین وزن دار قیمت‌های سبدی از کالاها و خدمات را که از نیازهای اولیه مصرف‌کننده هستند، بررسی می‌کند. این ها شامل حمل و نقل، غذا و مراقبت های پزشکی هستند. CPI با در نظر گرفتن تغییرات قیمت برای هر کالا در سبد از پیش تعیین شده کالا و میانگین آنها بر اساس وزن نسبی آنها در کل سبد محاسبه می شود. قیمت های در نظر گرفته شده، قیمت های خرده فروشی هر کالا است که برای خرید توسط شهروندان در دسترس است.

تغییرات در CPI برای ارزیابی تغییرات قیمت مرتبط با هزینه زندگی مورد استفاده قرار می گیرد و آن را به یکی از رایج ترین آمارهای مورد استفاده برای شناسایی دوره های تورم یا کاهش تورم تبدیل می کند. در ایالات متحده، اداره کل آمار، CPI را به صورت ماهانه گزارش می کند و آن را از سال 1913 محاسبه کرده است.

تجدید نظرهای CPI

شاخص قیمت مصرف کننده شش بار مورد بازنگری قرار گرفته است. شاخص قیمت مصرف کننده برای همه مصرف کنندگان شهری (CPI-U) که در سال 1978 معرفی شد، نشان دهنده عادات خرید تقریباً 80٪ از جمعیت غیر سازمانی ایالات متحده است.

شاخص قیمت عمده فروشی

شاخص قیمت عمده فروشی یا WPI، یکی دیگر از معیارهای محبوب اندازه گیری مفهوم تورم است که تغییرات قیمت کالاها را در مراحل قبل از سطح خرده فروشی اندازه گیری و ردیابی می کند. در حالی که اقلام WPI از یک کشور به کشور دیگر متفاوت است، آنها بیشتر شامل اقلام در سطح تولید کننده یا عمده فروشی هستند. به عنوان مثال، این شامل قیمت نخ برای نخ خام، الیاف نخی، لباس‌های نخی و سایر کالاهای نخی می‌شود.

اگرچه بسیاری از کشورها و سازمان‌ها از WPI استفاده می‌کنند، بسیاری از کشورهای دیگر، از جمله ایالات متحده، از نوع مشابهی به نام شاخص قیمت تولیدکننده (PPI) استفاده می‌کنند.

شاخص قیمت تولید کننده

شاخص قیمت تولید کننده خانواده ای از شاخص هاست که میانگین تغییر قیمت های فروش دریافتی تولیدکنندگان داخلی کالاها و خدمات واسطه ای را در طول زمان اندازه گیری می کند. PPI تغییرات قیمت را از دیدگاه فروشنده اندازه گیری می کند و با CPI که تغییرات قیمت را از دیدگاه خریدار اندازه گیری می کند، متفاوت است.

در همه این گونه‌ها، ممکن است افزایش قیمت یک جزء (مثلاً روغن) کاهش قیمت در یک جزء دیگر (مثلاً گندم) را تا حدودی خنثی کند. به طور کلی، هر شاخص نشان دهنده میانگین وزنی تغییر قیمت برای اجزایی معین است که ممکن است در سطح کل اقتصاد، بخش یا کالا اعمال شود.

فرمول اندازه گیری تورم

اندازه گیری تورم

متغیرهای ذکر شده در بالا از شاخص های قیمت را می توان برای محاسبه مقدار تورم بین دو ماه (یا سال) خاص استفاده کرد. در حالی که بسیاری از ماشین‌حساب‌های اندازه گیری مفهوم تورم آماده در حال حاضر در پورتال‌ها و وب‌سایت‌های مالی مختلف در دسترس هستند، همیشه بهتر است از روش زیربنایی برای اطمینان از دقت با درک روشنی از محاسبات آگاه باشید. از نظر ریاضی:

درصد نرخ تورم = (مقدار شاخص CPI نهایی/مقدار اولیه CPI)*100

فرض کنید که می‌خواهید بدانید قدرت خرید 10000 دلار بین سپتامبر 1975 و سپتامبر 2018 چگونه تغییر کرده است. می‌توانید داده‌های شاخص قیمت را در پورتال‌های مختلف به شکل جدولی پیدا کنید. از آن جدول، ارقام مربوط به CPI را برای دو ماه داده شده انتخاب کنید. برای سپتامبر 1975، 54.6 (مقدار CPI اولیه) و برای سپتامبر 2018، 252.439 (مقدار CPI نهایی) بوده است.

با قرار دادن این ارقام در فرمول:

درصد نرخ تورم = (252.439/54.6) * 100 = (4.6234) * 100 = 462.34٪

از آنجایی که می خواهید بدانید 10000 دلار سپتامبر 1975 در سپتامبر 2018 چقدر ارزش دارد، درصد نرخ تورم را در مقدار ضرب کنید تا ارزش دلار تغییر یافته را بدست آورید:

تغییر در ارزش دلار = 4.6234 * 10000 دلار = 46234.25 دلار

این بدان معناست که 10000 دلار در سپتامبر 1975، در سال 2018 ارزش 46234.25 دلار خواهد داشت. اساساً، اگر سبدی از کالاها و خدمات (همانطور که در تعریف CPI گنجانده شده است) به ارزش 10000 دلار در سال 1975 خریداری کرده باشید، همان سبد در سپتامبر 2018 برای شما 46234.25 دلار هزینه خواهد داشت.

مزایا و معایب تورم

مزایا و معایب

مفهوم تورم را می‌توان به‌عنوان یک چیز خوب یا بد تعبیر کرد، بسته به این‌که کدام سمت را انتخاب کنیم و با چه سرعتی تغییرات رخ می‌دهد. به عنوان مثال، افراد دارای دارایی های مشهود، مانند اموال یا کالاهای موجود، ممکن است دوست داشته باشند که مقداری تورم را مشاهده کنند، زیرا قیمت دارایی های آنها را افزایش می دهد و می توانند آن را با قیمت بالاتری بفروشند. با این حال، خریداران چنین دارایی‌هایی ممکن است از تورم راضی نباشند، زیرا آنها باید پول بیشتری بپردازند. اوراق قرضه با شاخص تورم یکی دیگر از گزینه های محبوب برای سرمایه گذاران برای سود بردن از تورم است.

از سوی دیگر، افرادی که دارایی هایشان را به صورت پول نقد نگه می دارند، احتمالا تورم را دوست ندارند زیرا ارزش واقعی دارایی های آنها را از بین می برد. سرمایه گذارانی که به دنبال محافظت از دارایی های خود در برابر تورم هستند، باید طبقات دارایی های پوشش داده شده تحت پوشش تورم، مانند طلا، کالاها و یا املاک و مستغلات را در نظر بگیرند.

مفهوم تورم باعث افزایش کارهای محتکرانه، هم توسط مشاغل در پروژه های پرخطر و هم توسط افراد در سهام شرکت ها می شود؛ زیرا آنها انتظار بازدهی بهتری نسبت به تورم دارند. سطح بهینه ای از تورم اغلب برای تشویق به خرج کردن به جای پس‌انداز کردن تا حدی مطلوب می باشد. اگر قدرت خرید پول در طول زمان کاهش یابد، ممکن است انگیزه بیشتری برای خرج کردن به جای پس انداز و خرج کردن در زمان بعدی وجود داشته باشد. خرج کردن پول توسط مردم، برای تقویت فعالیت های اقتصادی یک کشور امری ضروری تلقی می شود. تصور می شود که یک رویکرد متعادل، نگه داشتن مقدار تورم در محدوده ای بهینه و مطلوب می باشد.

نرخ تورم بالا و متغیر می تواند هزینه های عمده ای را بر اقتصاد تحمیل کند. کسب‌وکارها، کارگران و مصرف‌کنندگان باید در تصمیم‌گیری‌های خرید، فروش و برنامه‌ریزی خود، تأثیرات افزایش قیمت‌ها را در نظر بگیرند. تورم متغیر منبع اضافی از عدم اطمینان را به اقتصاد وارد می کند، زیرا ممکن است آنها در مورد نرخ تورم آینده حدس های اشتباهی بزنند. 

البته نرخ تورم پایین، باثبات و به راحتی قابل پیش بینی، که برخی آن را بهینه می دانند، ممکن است به مشکلات جدی در اقتصاد منجر شود. به این دلیل که نمی دانیم پول جدید چگونه، کجا و چه زمانی وارد اقتصاد می شود. هر زمان که پول و اعتبار جدید وارد اقتصاد می شود، همیشه در دست افراد خاص یا شرکت های تجاری است و فرآیند تعدیل سطح قیمت با عرضه پول جدید ادامه می یابد، زیرا آنها پول جدید را خرج می کنند و این پول دست به دست و حساب به حساب می چرخد.

این پول، در طول مسیر، ابتدا برخی از قیمت ها را بالا می برد و بعداً قیمت های دیگر را افزایش می دهد. این تغییر متوالی در قدرت خرید و قیمت ها (معروف به اثر کانتیلون) به این معنی است که روند تورم نه تنها سطح عمومی قیمت ها را در طول زمان افزایش می دهد، بلکه قیمت های نسبی، دستمزدها و نرخ های بازده را نیز در طول مسیر مخدوش می کند. اقتصاددانان، به طور کلی، درک می کنند که اعوجاج قیمت های نسبی به دور از تعادل اقتصادیشان برای اقتصاد خوب نیست و اقتصاددانان اتریشی حتی معتقدند که این فرآیند محرک اصلی چرخه های رکود در اقتصاد است.

کنترل تورم

کنترل تورم

تنظیم کننده مالی یک کشور مسئولیت مهم کنترل تورم را بر عهده دارد. این امر با اجرای اقداماتی از طریق سیاست پولی انجام می شود که به اقدامات بانک مرکزی یا سایر کمیته هایی که اندازه و نرخ رشد عرضه پول را تعیین می کنند، اشاره دارد.

در ایالات متحده، اهداف سیاست پولی فدرال رزرو شامل نرخ بهره متوسط بلندمدت، ثبات قیمت و حداکثر اشتغال است و هر یک از این اهداف برای ایجاد یک محیط مالی باثبات می باشد. فدرال رزرو به وضوح اهداف بلندمدت تورم را به منظور حفظ نرخ تورم بلندمدت ثابت، که تصور می شود برای اقتصاد مفید است، اعلام می کند. 

ثبات قیمت - یا سطح نسبتاً ثابت تورم - به کسب و کارها این امکان را می دهد که برای آینده برنامه ریزی کنند زیرا می دانند انتظار چه چیزی را باید بکشند. فدرال رزرو معتقد است که این امر حداکثر اشتغال را ارتقا می دهد که توسط عوامل غیر پولی تعیین می شود که در طول زمان در نوسان هستند و بنابراین در معرض تغییر هستند. به همین دلیل، فدرال رزرو هدف خاصی را برای حداکثر اشتغال تعیین نمی کند و تا حد زیادی توسط ارزیابی های کارفرمایان تعیین می شود. حداکثر اشتغال به معنای بیکاری صفر نیست، زیرا در هر زمان سطح مشخصی از نوسانات وجود دارد زیرا افراد تخلیه می شوند و مشاغل جدید را شروع می کنند.

مقامات پولی نیز در شرایط سخت اقتصادی اقدامات استثنایی انجام می دهند. به عنوان مثال، پس از بحران مالی 2008، فدرال رزرو ایالات متحده نرخ های بهره را نزدیک به صفر نگه داشته و برنامه خرید اوراق قرضه به نام تسهیل کمّی را دنبال کرده است. برخی از منتقدان این برنامه ادعا کردند که این برنامه باعث افزایش تورم در دلار آمریکا می شود، اما تورم در سال 2007 به اوج خود رسید و طی هشت سال آینده به طور پیوسته کاهش یافت. دلایل پیچیده زیادی وجود دارد که چرا برنامه "تسهیل کمّی" به تورم یا تورم فوق العاده منجر نمی شود، اگرچه ساده ترین توضیح این است که رکود، خود یک محیط کاهش تورم بسیار برجسته بود و کاهش کمّی اثرات آن را پشتیبانی می کرد. در نتیجه، سیاست گذاران ایالات متحده تلاش کرده اند تا تورم را در حدود 2 درصد در سال ثابت نگه دارند.

بانک مرکزی اروپا همچنین به دنبال یک "تسهیل کمّی تهاجمی" برای مقابله با مفهوم تورم منفی در منطقه یورو بوده است و برخی مکان‌ها نرخ‌های بهره منفی را تجربه کرده‌اند؛ به دلیل ترس از اینکه تورم منفی ممکن است در منطقه یورو حاکم شود و منجر به رکود اقتصادی گردد.

علاوه بر این، کشورهایی که نرخ رشد بالاتری را تجربه می کنند، می توانند نرخ تورم بالاتری را جذب کنند. به عنوان مثال هدف هند در این مورد حدود 4 درصد است در حالی که برزیل 4.25 درصد را هدف قرار داده است.

نکته: اَبَر تورم اغلب به عنوان دوره ای از تورم 50 درصد یا بیشتر در ماه توصیف می شود.

پوشش ریسک در برابر تورم

طلا

سهام به عنوان یکی از بهترین پوشش ها در برابر مفهوم تورم در نظر گرفته می شود، زیرا افزایش قیمت سهام معمولا شامل اثرات تورم می شود. از آنجایی که تقریباً در همه اقتصادهای مدرن، افزایش حجم پول به صورت تزریق اعتبار بانکی از طریق سیستم مالی اتفاق می‌افتد، بسیاری از تأثیرات فوری بر قیمت‌ها در دارایی‌های مالی مانند سهام اتفاق می‌افتد.

علاوه بر این، ابزارهای مالی ویژه ای در برخی کشورها ماند ایالات متحده وجود دارد که می توان از آنها برای محافظت از سرمایه گذاری ها در برابر مفهوم تورم استفاده کرد. اینها شامل اوراق بهادار محافظت شده از تورم در خزانه داری (TIPS) و اوراق بهادار خزانه داری کم ریسک می باشد که به تورم لینک می شود و در آن مبلغ اصلی سرمایه گذاری شده با درصد تورم افزایش می یابد. همچنین می‌توان صندوق سرمایه‌گذاری مشترک TIPS یا صندوق قابل معامله (ETF) مبتنی بر TIPS را انتخاب کرد. برای دسترسی به سهام، ETF و سایر وجوهی که می توانند به جلوگیری از خطرات مفهوم تورم کمک کنند، به یک حساب کارگزاری نیاز خواهید داشت. در اکثر کشورها از جمله کشور ما، طلا نیز به عنوان یک عامل محافظت از سرمایه در برابر مفهوم تورم محسوب می شود.

نمونه های شدید تورم در جهان

تورم شدید

از آنجایی که همه ارزهای جهانی پول فیات هستند، عرضه پول می تواند به دلایل سیاسی به سرعت افزایش یابد و در نتیجه سطح قیمت ها را بالا ببرد. معروف‌ترین مثال، تورم شدیدی است که در اوایل دهه 1920 به جمهوری وایمار آلمان ضربه زد. کشورهایی که در جنگ جهانی اول پیروز شده بودند، از آلمان غرامت می خواستند که نمی توانست با ارز کاغذی آلمان پرداخت شود؛ زیرا به دلیل استقراض دولت ارزش مشکوکی داشت. آلمان تلاش کرد اسکناس های کاغذی چاپ کند، ارز خارجی را با آنها بخرد و از آن برای پرداخت بدهی های خود استفاده کند.

این سیاست منجر به کاهش سریع ارزش مارک آلمان شد و تورم به طور فوق العاده ای با افزایش همراه شد. مصرف کنندگان آلمانی به این چرخه واکنش نشان دادند و سعی کردند پول خود را در سریع ترین زمان ممکن خرج کنند و درک کردند که هر چه بیشتر منتظر بمانند، ارزش آن کمتر و کمتر خواهد بود. پول بیشتر و بیشتری به اقتصاد سرازیر شد و ارزش آن به حدی کاهش یافت که مردم دیوارهای خود را با اسکناس‌های عملاً بی‌ارزش کاغذ کنند! موقعیت های مشابهی در پرو در سال 1990 و زیمبابوه در سال های 2007-2008 رخ داده است.

اثرات تورم چیست؟

مفهوم تورم می تواند از طرق مختلف بر اقتصاد تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، اگر تورم باعث کاهش ارزش پول یک کشور شود، این امر می تواند برای صادرکنندگان با مقرون به صرفه تر کردن کالاهایشان در صورت قیمت گذاری بر اساس ارز کشورهای خارجی، مفید باشد. 

از سوی دیگر، این امر می تواند با گران شدن کالاهای خارجی به واردکنندگان آسیب برساند. تورم بالاتر همچنین می‌تواند مردم را به خرج کردن تشویق کند، زیرا هدف مصرف‌کنندگان خرید سریع کالاها قبل از افزایش بیشتر قیمت‌ها است. از سوی دیگر، ارزش واقعی دارایی کسانی که پول خود را پس انداز می کنند، کاهش می یابد و توانایی آن‌ها برای خرج کردن یا سرمایه‌گذاری در آینده محدود می شود.

جمع بندی

در این مقاله با مفهوم تورم به طور کامل آشنا شدیم. به طور خلاصه به کاهش قدرت ارز ملی یک کشور در خرید انواع کالاها تورم می گویند. مفهوم تورم را می توان با شاخص های مختلفی مانند شاخص قیمت مصرف کننده و موارد دیگر به صورت کمّی سنجید. تورم به طور عمده به سه دلیل به وجود می آید: تورم کشش تقاضا، تورم فشار هزینه و تورم داخلی که درباره ی هر یک در این مقاله صحبت شد. تورم بیش از حد به طور کلی برای یک اقتصاد بد در نظر گرفته می شود، در حالی که تورم بسیار کم و منفی نیز مضر تلقی می شود. بسیاری از اقتصاددانان در آمریکا از نرخ متوسط تورم حدود 2 درصد در سال دفاع می کنند.

 

 

در این باره بیشتر بخوانید