همه دولت ها بدنبال ثبات اقتصادی هستند. اقتصادهای پایدار زمینه ای برای برنامه ریزی آسان تر فراهم می کنند، نارضایتی عمومی را کاهش می دهند و توجیهی برای باقی ماندن در قدرت ارائه می دهند. با این حال، تلاش برای حفظ ثبات اغلب منجر به نرخ بالای تورم می شود.
بنابراین، تا زمانی که تورم ادامه دارد، اقتصاد باید برای حفظ ثبات به رشد خود ادامه دهد. در واقع رشد اقتصادی غالباً با ثبات اقتصادی همراه است. این امر نه تنها با لفاظی های سیاسی بلکه با ادبیات گسترده ای که رشد اقتصادی و ثبات اقتصادی را به هم پیوند می دهد نیز پشتیبانی می شود.
حال که از ثبات اقتصادی صحبت کردیم، بیایید راجع به رکود اقتصادی هم بگوئیم:
رکود اقتصادی دوره هایی است که طی آن تولید ناخالص داخلی کاهش می یابد و منعکس کننده دوره های بیکاری بالا و درآمد پایین است.
ثبات اقتصادی و تفکراتی درباره آن
با ثبات اقتصادی دو نوع تفکر وجود دارد. برخی از اقتصاددانان اقتصاد را ذاتاً بی ثبات می دانند. آنها معتقدند که "اقتصاد شوک های مکرر در تقاضا و عرضه را تجربه می کند" مگر اینکه سیاست گذاران از سیاست های پولی و مالی برای تثبیت اقتصاد استفاده کنند، این شوک ها منجر به نوسانات تولید، بیکاری و تورم می شود.
اقتصاددانانِ دیگر از این دیدگاه منصفانه ترند، زیرا اقتصاد را به طور طبیعی پایدار می دانند و سیاست های اقتصادی ضعیف و ناکارآمد را برای نوسانات رخ داده، در آن مقصر می دانند. آنها ادعا می كنند كه سیاست اقتصادی نباید سعی در اصلاح اقتصاد داشته باشد بلكه باید صرفاً به اقتصاد اجازه دهد كه به طور طبیعی پیش رود.
تعریف ثبات اقتصادی
همانطور که ملاحظه کردید، تعاریف ثبات اقتصادی بین دیدگاه ها متفاوت است. برخی رویکردی را اتخاذ می کنند که معتقد است همه اقتصادها به استثنای شرایط، بی ثباتی پایدار هستند آنها تمایل دارند نوساناتِ نسبتاً گسترده اقتصاد را، به عنوان بخشی از ثبات "طبیعی" آن در نظر بگیرند.
وزارت دارایی کانادا با ثبات اقتصادی کاری ندارد!
وزارت دارایی کانادا ثبات اقتصادی را تعریف نمی کند بلکه در عوض رشد اقتصادی را مورد توجه قرار می دهد! آن ها اعتقاد دارند که:
- افزایش تولید کالاها و خدمات طی یک دوره معین انجام می شود
- آمار شناسان و اقتصاددانان مفهومی به نام دلار ثابت را ایجاد کرده اند تا بتوانند تغییرات قیمت را از معیارهای رشد حذف کنند.
- بنابراین، وزارت دارایی استنباط می کند که ثبات اقتصادی یک تولید ناخالص داخلی واقعی است.
لطفا توجه کنید:
کشورهایی که به عنوان مثال در اقتصادهای مبتنی بر کشاورزی متمرکز شده اند، ذاتاً دارای اقتصادی کم رشد (و ثبات کم) هستند، در حالی که کشورهایی که خدمات گرا هستند، رشد (و ثبات) بالایی را نشان می دهند.
هابرلر استدلال می کند که:
رشد اقتصادی یا ثبات را می توان با افزایش کل GNP ، GNP سرانه یا متوسط افزایش تولید برای هر کارگر اندازه گیری کرد.
در کوتاه مدت، تفاوت کمی بین GNP کل و GNP سرانه وجود دارد. هر دو تغییر کوتاه مدت بیکاری را منعکس می کنند. در واقع با استفاده از داده های GNP مرحله فعلی چرخه تجارت را پیش بینی می کند و استدلال می کند که: "چرخه تجارت می تواند به ما بگوید که آیا در دوره رکود یا رونق هستیم یا خیر! بنابراین نگاه کردن به این موضوع می تواند وضعیت ما را آگاه کند.
در طی یک صعود، GNP بالاتر است، تولید زیاد است، بیکاری کم است ... (با این وجود) تورم می تواند یک عامل بیرونی در چرخه تجارت باشد و آن را کٌند کند.
به عبارت دیگر، تنوع اقتصادی بخشی از چرخه تجارت و بی ثباتی را نوسانات یا تغییرات شدید در آن چرخه می دانند.
دورهمی اقتصاددانان بر سرِ ثبات اقتصادی!
در نتیجه، اتفاق نظر اقتصاددانان بر این است که ثبات اقتصادی زمانی اتفاق می افتد که رشد مداوم وجود داشته باشد.
با این حال، این رشد به اشکال مختلف قابل اندازه گیری است. بسیاری معتقدند که اندازه گیری واقعیِ رشد و ثبات اقتصادی، باید به تولید ناخالص داخلی واقعی متکی باشد.
توسعه شاخص
مطابق با این دیدگاه ها، ثبات اقتصادی را به عنوان معیاری از حداقل نوسانات تولید، بیکاری و تورم تعریف خواهند کرد.
در واقع تولید را به عنوان تولید ناخالص داخلی تعریف و تورم را با استفاده از تولید ناخالص داخلی واقعی محاسبه می کنند.
همچنین با استفاده از برآورد بررسی نیروی کار، برای محاسبه تولید ناخالص داخلی سرانه و سهام صنعت،CSD روند اشتغال را برای سنجش ثبات اقتصادی در سطح منطقه نشان خواهند داد.
در زیر خلاصه ای از شاخص های اصلی موجود در این شاخص برای اندازه گیری ثبات اقتصادی ارائه شده است:
تولید ناخالص داخلی واقعی سرانه
تولید ناخالص داخلی (GDP) شاخص مهمی برای ثبات اقتصادی است زیرا رشد یا تولید کل منطقه مشخص را رصد می کند.
اشتغال صنعت
اشتغال در محاسبه ثبات اقتصادی یک منطقه، یک عامل حیاتی است زیرا میزان تولید به میزان نیروی کار فعلی در هر بخش صنعت بستگی دارد.
با توجه به نسبت تولید / کار ثابت و پیشرفت تکنولوژی مداوم ، با استفاده از نیروی کار بیشتر، تولید افزایش خواهد یافت.
به عبارت دیگر، با نوسان نرخ اشتغال، اقتصاد منطقه نیز متغیر خواهد بود. به منظور محاسبه ثبات اقتصادی در سطح منطقه ای، سهام صنعت اشتغال در سطح CSD برای هر یک از 11 صنعت اصلی برای سال های 1996 و 2001 مورد استفاده قرار گرفت.
شاخص قیمت مصرف کننده
شاخص قیمت مصرف کنندهCPI معیاری از سطح کلی قیمت ها است که به هزینه یک سبد کالا نسبت به هزینه همان سبد در سال قبل کمک می کند. همچنین این شاخص، یک شاخص تورم است که CPI را به عنصری جدایی ناپذیر از ثبات اقتصادی تبدیل می کند. داده های CPI برای از بین بردن تأثیر کلی تورم بر ثبات اقتصادی در معادله تولید ناخالص داخلی واقعی در نظر گرفته شده است، در واقع باید تورم را حساب کرد وگرنه داده های محلی با روندهای کلی مغرضانه عمل می کنند. با بررسی تورم از طریق تولید ناخالص داخلی واقعی، بازتابی بی طرفانه از ثبات اقتصادی منتسب به یک منطقه خاص بدست می آوریم.
ارزیابی شاخص
براساس تعریف ثبات اقتصادی ارائه شده، ما سه شاخص اصلی ثبات را در شاخص خود گنجانده ایم: رشد اقتصادی، تورم و بیکاری.
اینها در طی سالهای 1987 تا 1997 ادغام شده اند، زیرا این آخرین سالهایی است که داده ها در زمان ایجاد شاخص در دسترس بود. شاخص ما ثبات اقتصادی را از نقطه نظر نوسانات اقتصادی اندازه گیری می کند. بنابراین، اگر یک درجه نوسان اقتصادی کم باشد، CSD دارای ثبات اقتصادی بالایی است. از طرف دیگر، CSD با ثبات اقتصادی پایین، دارای درجه بالایی از نوسانات اقتصادی خواهد بود.
ثبات اقتصادی امری مهم و کارا در ادامه زندگی در سطح اجتماعی و خانوادگی ست!
بیایید با مطالعه بیشتر در رابطه با این چرخه مهم، به اقتصاد کشور خود یاری رسانیم!