کم یا زیاد، همه افراد صف های خرید و فروش اجناس و کالاهای مختلف را دیده اند؛ در همین بازار بورس ایران، تشکیل صف خرید و فروش نمونه هایی از همین موضوع است. سوالی که پیش می آید این است که در اقتصاد و بازارهای مالی چه اتفاقی باعث تشکیل صف های خرید و فروش می شود و پس از رسیدن قیمت دارایی ها به یک محدوده خاص، به چه علت این صف ها از بین می روند؟ پاسخ این سوال را باید در مفهومی به نام قیمت تعادلی جستجو کرد؛ تعادل اقتصادی بیانگر این نکته است که اگر میزان عرضه و تقاضا برای خرید و فروش یک دارایی با هم برابر باشد، قیمت ها به تعادل می رسند و اگر قدرت عرضه و تقاضا با هم برابر نباشد، نوسانات قیمتی به وجود می آید. اگر شما نیز در خصوص قیمت تعادل در اقتصاد کنجکاو هستید، توصیه می کنیم تا پایان مقاله ما را همراهی کنید.
قیمت تعادل در اقتصاد به چه معناست؟
همانطور که اشاره شد، قیمت تعادل به معنای برابر بودن میزان عرضه و تقاضا است و در جایی که قدرت عرضه و تقاضا با هم برابر باشد، تعادل قیمتی به وجود می آید. به عنوان مثال، صاحب یک شرکت تولید کننده تلویزیون را تصور کنید که تولید هر تلویزیون برای او، 10 میلیون تومان هزینه دارد و در بازار مصرف، قصد دارد هر تلویزیون را به مبلغ 15 میلیون تومان به فروش برساند؛ با بررسی میزان تقاضای بازار متوجه می شود که هیچ کس این تلویزیون ها را به قیمت 15 میلیون تومان نمی خرد.
بنابراین، هیچگونه تقاضایی در قیمت 15 میلیون تومان وجود ندارد و این فرد قیمت محصولات خود را به 12 میلیون تومان کاهش می دهد و متوجه می شود که خریداران زیادی در این قیمت، تمایل به خرید دارند و میزان عرضه و تقاضا در این محدوده با یکدیگر برابر است. در این مثال، اصطلاحا قیمت 12 میلیون را قیمت تعادل می نامند.
اقتصاددان های مشهوری مانند آدام اسمیت معتقد بودند که همواره قیمت ها به سمت تعادل حرکت می کنند. به عنوان مثال، کمبود یک کالا باعث بالا رفتن قیمت می شود و این موضوع تقاضا را کاهش داده و باعث افزایش عرضه می شود که در این حالت قیمت ها به تعادل می رسند.
کارتل ها یا شرکت های انحصارطلب می توانند قیمت ها را به طور مصنوعی بالا ببرند تا سود بیشتری کسب کنند. به عنوان مثال، صنعت الماس نمونه ای کلاسیک از بازاری است که در آن تقاضا زیاد است، اما شرکت های بزرگ عرضه را کم می کنند و حجم الماس کمتری می فروشند و همین موضوع باعث بالا رفتن قیمت ها به طور مصنوعی می شود.
آیا تعادل در قیمت ها همیشه خوب است؟
پل ساموئلسون اقتصاددان آمریکایی در سال 1983 به مبانی تجزیه و تحلیل اقتصادی اشاره کرد و متذکر شد که اصطلاح قیمت تعادل در رابطه با یک بازار لزوما از نظر هنجاری چیز خوبی نیست و قضاوت درباره ارزش می تواند یک اشتباه باشد. به عنوان مثال، بازارهای غذایی ایرلند در هنگام قحطی بزرگ سیب زمینی در اواسط سال های 1800 در تعادل بودند و به دلیل سود چشمگیری که از این طریق به انگلیسی ها می رسید، باعث شد که بازار ایرلند و انگلیس در یک تعادل باشد؛ اما قیمت ها بسیار بالاتر از قدرت خرید مردم بود و تعداد زیادی از آن ها گرسنه بودند.
بنابراین، صرف اینکه قیمت تعادل در اقتصاد همواره موضوعی مثبت است، اشتباه رایج در بین افراد است و به طور قطعی نمی توان در این خصوص صحبت کرد.
تعادل در برابر عدم تعادل
هر یک از بازارهای مالی ویژگی های خاص خود را دارند و نمی توان گفت که تعادل یا عدم تعادل در این بازارها نکته مثبت یا منفی است و عدم تعادل می تواند در یک بازار با ثبات بیشتری اتفاق بیفتد یا یک ویژگی سیستماتیک در بازارهای خاص باشد.
گاهی اوقات، عدم تعادل می تواند از یک بازار به بازار دیگر سرازیر شود. به عنوان مثال، اگر شرکت های حمل و نقل یا منابع کافی برای حمل قهوه در سطح بین المللی در دسترس نباشد، می توان عرضه قهوه برای برخی مناطق را کاهش داد و این منابع را در مناطق دیگری عرضه کرد و همین موضوع تعادل بازارهای قهوه را تحت تاثیر قرار می دهد.
تعادل اقتصادی به چه معناست؟
تعادل اقتصادی شرایط یا حالتی است که در آن نیروهای اقتصادی متعادل می شوند. در واقع، متغیرهای اقتصادی در غیاب تأثیرات خارجی از مقادیر تعادلی بدون تغییر باقی می مانند؛ از تعادل اقتصادی به تعادل بازار نیز یاد می شود.
تعادل اقتصادی ترکیبی از متغیرهای اقتصادی (معمولاً قیمت و کمیت) است که فرآیندهای عادی اقتصادی مانند عرضه و تقاضا را به سمت آن سوق می دهد. اصطلاح تعادل اقتصادی همچنین می تواند برای هر تعداد متغیر مانند نرخ بهره یا مصارف کلان نیز مورد استفاده قرار گیرد.
نقطه تعادل نشان دهنده حالت استراحت نظری است که در آن تمام معاملات اقتصادی که "باید" اتفاق بیفتد، با توجه به وضعیت اولیه همه متغیرهای اقتصادی مربوطه، انجام شده است. در خصوص قیمت تعادل در اقتصاد می توان نکات زیر را بیان کرد:
- تعادل اقتصادی شرایطی است که در آن نیروهای بازار متعادل می شوند؛ مفهومی که از علوم فیزیکی گرفته شده و در واقع بیانگر جایی است که نیروهای فیزیکی قابل مشاهده می توانند یکدیگر را متعادل کنند.
- مشوق هایی که خریداران و فروشندگان در بازار با آن روبرو هستند، از طریق قیمت ها و مقادیر فعلی، آن ها را به سمت ارائه قیمت ها و مقادیر بالاتر یا پایین تر سوق می دهد و همین موضوع باعث هدایت اقتصاد به یک سمت مشخص می شود.
- تعادل اقتصادی و قیمت تعادل فقط یک ساختار نظری است و بازارها هرگز به تعادل نمی رسند؛ اگرچه دائماً به سمت تعادل در حرکت هستند.
درک تعادل اقتصادی
همانطور که گفته شد، تعادل مفهومی است که از علوم فیزیکی گرفته شده و اقتصاددانانی که فرآیندهای اقتصادی را مشابه پدیده های فیزیکی مانند سرعت، اصطکاک، گرما، فشار مایع و...می دانند، از این ابزارها برای توضیح مفاهیم اقتصادی مانند قیمت تعادل استفاده می کنند.
وقتیکه نیروهای فیزیکی در یک سیستم متعادل شوند، دیگر تغییری رخ نمی دهد. به عنوان مثال، یک بالن را در نظر بگیرید؛ برای باد كردن این بالن، هوا را به داخل آن انتقال می دهید و با مجبور کردن هوا، فشار را در داخل بالن افزایش می دهید. فشار هوا در بالن از فشار هوای خارج بالن بالاتر می رود؛ اما از آنجایی که فشارها متعادل نیستند، در نتیجه بادکنک منبسط می شود و فشار داخلی را کاهش می دهد تا زمانی که با فشار هوای خارج برابر شود. هنگامیکه بالن به اندازه کافی منبسط می شود تا فشار هوا در داخل و خارج متعادل شود، به تعادل رسیده است.
در اقتصاد نیز همین موضوع را می توان مشاهده کرد؛ در واقع با توجه به عرضه و تقاضا می توان قیمت بازار را مشخص کرد. در این شرایط اگر قیمت دارایی در بازار خیلی پایین باشد، تعداد زیادی از افراد تمایل به خرید پیدا می کنند و در طرف مقابل نیز، تعداد فروشندگان کاهش یافته است. این موضوع کاملا مشابه فشار هوا در بالن است؛ به این معنا که اگر فشار هوا در بالن و اطراف آن با هم برابر نباشد، عرضه و تقاضا در تعادل نخواهد بود و در نتیجه، وضعیت عدم تعادل به وجود می آید.
در این شرایط، خریداران باید قیمت های بالاتری را برای ترغیب فروشندگان برای واگذاری دارایی در اختیار خود ارائه کنند و قیمت بازار تا حدی افزایش پیدا می کند که مقدار مورد تقاضا با مقدار عرضه برابر شود.
انواع تعادل اقتصادی
در اقتصاد خرد، تعادل اقتصادی ممکن است قیمتی باشد که در آن عرضه و تقاضا با یکدیگر برابر است. به عبارت دیگر، در جایی که منحنی های عرضه و تقاضا با یکدیگر برخورد می کنند، قیمت تعادل به وجود می آید. اگر این موضوع به بازاری برای یک کالای واحد، خدمات یا عامل تولید اشاره کند، می توان آن را تعادل جزیی نامید. در طرف مقابل، تعادل عمومی وجود دارد و بیانگر حالتی است که تمام بازارهای کالای نهایی، خدماتی و...تعادل خود را حفظ کرده اند و به طور همزمان با یکدیگر هماهنگ می باشند.
قیمت تعادل و یا تعادل اقتصادی می تواند به وضعیت مشابهی در اقتصاد کلان نیز اشاره کند؛ جایی که عرضه و تقاضای کل در تعادل هستند.
تعادل اقتصادی در دنیای واقعی
تعادل یک ساختار اساسی نظری است که ممکن است هرگز در اقتصاد رخ ندهد، زیرا شرایط زمینه و عرضه و تقاضا اغلب پویا و نامطمئن هستند و وضعیت همه متغیرهای اقتصادی مرتبط به طور مداوم تغییر می کند. در واقع رسیدن به تعادل اقتصادی شبیه به پرتاب دارت می باشد که ممکن است به صفحه بخورد یا خیر و در اینجا نمی توان همه متغیرها را پیش بینی کرد.
در دنیای واقعی، کارآفرینان و تاجران، پیش بینی های مختلفی از قیمت های بازار دارند و افراد موفق کسانی هستند که بتوانند مقادیر عرضه و تقاضا و همچنین قیمت تعادل را به خوبی پیش بینی کنند. در بازار سرمایه نیز به همین صورت است و افراد موفق در این بازار، کسانی هستند که بتوانند قیمت های تعادلی را به خوبی تشخیص دهند و متناسب با عرضه و تقاضا معاملات خود را انجام دهند.
جمع بندی
قیمت تعادل یکی از مفاهیم اقتصادی است که آرام شدن قیمت دارایی و کالاها را براساس مکانیسم عرضه و تقاضا توضیح می دهد. در واقع، قیمت تعادل به این معناست که پس از نوسانات متعدد در قیمت دارایی ها، هنگامیکه مقدار و قدرت عرضه و تقاضا با یکدیگر برابر شود، قیمت تعادل به وجود می آید. قیمت تعادل در بخش های مختلفی از جمله بازار سهام کاربرد دارد و افرادی در این بازار موفق هستند که بتوانند نقاط تعادلی را به خوبی شناسایی کنند. بنابراین، از این مفهوم می توانید در معاملات خود استفاده کنید.