یکی از معیارهای رایج تحلیل اقتصاد کلان برای مقایسه بهره وری اقتصادی و استانداردهای زندگی بین کشورها، برابری قدرت خرید (PPP) است. PPP یک تئوری اقتصادی است که ارزهای کشورهای مختلف را از طریق رویکرد یک "سبد کالا" مقایسه می کند. بر اساس این مفهوم، زمانی که یک سبد کالا در هر دو کشور با در نظر گرفتن نرخ های مبادله دو ارز، قیمت یکسانی داشته باشد، دو ارز در حالت تعادل هستند.
محاسبه ی برابری قدرت خرید
نسخه نسبی PPP با فرمول زیر محاسبه می شود:
S = P1/P2
که در این فرمول:
S = نرخ مبادله ی ارز 1 به ارز 2
P1 = قیمت کالای x نسبت به ارز 1
P2 = قیمت کالای x نسبت به ارز 2
مقایسه برابری قدرت خرید کشورها
برای مقایسه معنی دار قیمت ها در بین کشورها، طیف وسیعی از کالاها و خدمات باید در نظر گرفته شود. با این حال، به دلیل حجم انبوه دادههایی که باید جمعآوری شوند و پیچیدگی مقایسههایی که باید انجام شوند، دستیابی به این مقایسه یک به یک دشوار است. برای کمک به تسهیل این مقایسه، دانشگاه پنسیلوانیا و سازمان ملل متحد نیروهای خود را برای انتشار برنامه مقایسه بین المللی (ICP) در سال 1968 به یکدیگر ملحق کردند.
با این برنامه، PPP های تولید شده توسط ICP مبنایی از یک نظرسنجی قیمت در سراسر جهان است که قیمت صدها کالا و خدمات مختلف را با هم مقایسه می کند. این برنامه به اقتصاد دانان کلان بین المللی کمک می کند تا بهره وری و رشد جهانی را تخمین بزنند.
بانک جهانی هر چند سال یک بار گزارشی را منتشر می کند که در آن بهره وری و رشد کشورهای مختلف از نظر PPP و دلار آمریکا مقایسه می شود. هم صندوق بینالمللی پول (IMF) و هم سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) از وزنهایی بر اساس معیارهای برابری قدرت خرید برای پیشبینی و توصیه سیاستهای اقتصادی استفاده میکنند. سیاست های اقتصادی توصیه شده می تواند تاثیر کوتاه مدت فوری بر بازارهای مالی داشته باشد.
همچنین، برخی از معامله گران فارکس از برابری قدرت خرید برای یافتن ارزهایی که بالای ارزش یا پایین ارزش خود هستند، استفاده می کنند. سرمایه گذارانی که سهام یا اوراق قرضه شرکت های خارجی را در اختیار دارند، ممکن است از ارقام PPP نظرسنجی برای پیش بینی تأثیر نوسانات نرخ ارز بر اقتصاد یک کشور و در نتیجه تأثیر آن بر سرمایه گذاری خود استفاده کنند.
جفت کردن برابری قدرت خرید با تولید ناخالص داخلی
در اقتصاد کلان معاصر، تولید ناخالص داخلی (GDP) به کل ارزش پولی کالاها و خدمات تولید شده در یک کشور اشاره دارد. تولید ناخالص داخلی اسمی ارزش پولی را به صورت جاری و مطلق محاسبه می کند. تولید ناخالص داخلی واقعی، تولید ناخالص داخلی اسمی را با تورم تنظیم می کند.
با این حال، برخی از حسابداری ها حتی فراتر می روند و تولید ناخالص داخلی را بر اساس برابری قدرت خرید تنظیم می کنند. این تعدیل تلاش می کند تا تولید ناخالص داخلی اسمی را به عددی تبدیل کند که به راحتی بین کشورهایی با ارزهای مختلف قابل مقایسه باشد.
برای درک بهتر نحوه عملکرد تولید ناخالص داخلی همراه با برابری قدرت خرید، فرض کنید خرید یک پیراهن در ایالات متحده 10 دلار هزینه دارد و خرید یک پیراهن مشابه در آلمان 8.00 یورو هزینه دارد. برای مقایسه، ابتدا باید 8.00 یورو را به دلار آمریکا تبدیل کنیم. اگر نرخ مبادله به گونه ای بود که قیمت پیراهن در آلمان 15 دلار باشد، بنابراین PPP برابر نسبت 15 به 10 یا 1.5 خواهد بود. به عبارت دیگر، به ازای هر 1.00 دلاری که برای خرید پیراهن در ایالات متحده خرج می شود، به 1.50 دلار برای به دست آوردن همان پیراهن در آلمان و خرید آن با یورو لازم است.
نکته: مقایسه تولید ناخالص داخلی اسمی کشورها ممکن است نادرست باشد زیرا امکان دارد ارزها دستکاری شوند. تولید ناخالص داخلی بر اساس PPP، که بر اساس یک سبد کالا است، می تواند مقایسه عادلانه تری بین کشورها باشد. بر این اساس، از نظر تولید ناخالص داخلی اسمی، ایالات متحده و چین در رتبه های اول و دوم قرار می گیرند اما با تولید ناخالص داخلی بر مبنای PPP، رتبه ی این دو کشور با یکدیگر جابجا می شود.
معایب برابری قدرت خرید
از سال 1986، "اکونومیست" قیمت یک نوع از همبرگر مک دونالد را در بسیاری از کشورها ردیابی کرده است. نتایج مطالعه آنها به شاخص "Big Mac" معروف است. نویسندگان، مایکل آر. پاککو و پاتریشیا اس. پولارد در «Burgernomics» - مقاله ای برجسته در سال 2003 که به بررسی شاخص بیگ مک و PPP می پردازد، عوامل زیر را برای توضیح اینکه چرا نظریه برابری قدرت خرید بازتاب خوبی از واقعیت نیست، ذکر کردند.
هزینه حمل و نقل
کالاهایی که در داخل در دسترس نیستند، باید وارد شوند و در نتیجه هزینه حمل و نقل را به همراه خواهند داشت. این هزینه ها نه تنها سوخت، بلکه عوارض واردات را نیز شامل می شود. کالاهای وارداتی در نتیجه با قیمت نسبتاً بالاتری نسبت به کالاهای مشابه داخلی به فروش میرسند.
تفاوت های مالیاتی
مالیات بر فروش دولتی مانند مالیات بر ارزش افزوده (VAT) می تواند قیمت ها را در یک کشور نسبت به کشور دیگر افزایش دهد.
مداخله دولت
تعرفه ها می تواند به طور چشمگیری قیمت کالاهای وارداتی را افزایش دهد، به گونه ای که همان محصولات در کشورهای دیگر نسبتاً ارزان تر خواهند بود.
خدمات غیر قابل معامله
شاخص بیگ مک هزینه های ورودی را که معامله نمی شوند، فاکتور می کند. این عوامل شامل مواردی مانند بیمه، هزینه های آب و برق و هزینه های نیروی کار است. بنابراین، بعید است که این هزینه ها در سطح بین المللی برابر باشند.
رقابت بازار
ممکن است کالاها عمداً در یک کشور قیمت بالاتری داشته باشند. در برخی موارد، قیمت های بالاتر به این دلیل است که یک شرکت ممکن است نسبت به سایر فروشندگان مزیت رقابتی داشته باشد. این شرکت ممکن است انحصار داشته باشد یا بخشی از کارتل شرکتهایی باشد که قیمتها را دستکاری میکنند و آنها را به طور مصنوعی بالا نگه میدارند.
سخن پایانی
برابری قدرت خرید (PPP) یک معیار محبوب است که توسط تحلیلگران اقتصاد کلان استفاده می شود که ارزهای کشورهای مختلف را از طریق رویکرد "سبد کالا" مقایسه می کند. این معیار به اقتصاددانان اجازه می دهد تا بهره وری اقتصادی و استانداردهای زندگی را بین کشورها مقایسه کنند.