طبق نظریه امور مالی رفتاری، زیرشاخه ای از اقتصاد رفتاری، تأثیرات و سوگیری های روانی بر رفتارهای مالی سرمایه گذاران و متخصصان مالی تأثیر می گذارد. علاوه بر این، تأثیرات و سوگیریها میتواند منشأ توضیح انواع ناهنجاریهای بازار ها و بهویژه ناهنجاریهای بازار سهام، مانند افزایش یا کاهش شدید قیمت سهام باشد.
درک بیشتر امور مالی رفتاری
امور مالی رفتاری را می توان از منظرهای مختلفی تحلیل کرد. بازده بازار سهام یکی از حوزههای مالی است که رفتارهای روانی اغلب بر نتایج و بازده بازار تأثیر میگذارد، اما زوایای مختلفی نیز برای مشاهده وجود دارد. هدف از طبقهبندی امور مالی رفتاری، کمک به درک اینکه چرا مردم انتخابهای مالی خاصی انجام میدهند و چگونه این انتخابها میتوانند بر بازارها تأثیر بگذارند، می باشد. در امور مالی رفتاری، فرض بر این است که مشارکتکنندگان مالی کاملاً منطقی و خودکنترل نیستند، بلکه از نظر روانشناختی، با گرایشهایی تا حدی عادی و خودکنترل، تأثیرگذار هستند.
دکتر Carolyn McClanahan، بنیانگذار و مدیر برنامه ریزی مالی در Life Planning Partners Inc. می گوید: "این موضوع که سلامت مالی بر سلامت روانی و جسمی و بالعکس تأثیر می گذارد، بین مردم نادیده گرفته شده است. در واقع این یک اتفاق چرخه ای است که دائم در حال اتفاق افتادن است. به دلیل مسائل و مشکلات مالی، بدن و جسم افراد مواد شیمیایی به نام "کاتکول آمین" ها را آزاد می کنند. من فکر می کنم مردم درباره ی چیزهایی مانند "آدرنالین" و چیزهایی از این قبیل، مطالبی را شنیده اند که تمام بدن شما را آتش می زند و بنابراین بر سلامت ذهنی و توانایی فکر کردن شما تاثیر می گذارد. آن همچنین بر سلامت جسمانی شما نیز تاثیرگذار است، شما را فرسوده می کند، شما را خسته می کند، خواب راحت را از شما می گیرد و بعد از آن که نمی توانید بخوابید، شروع به رفتارهایی بد برای مقابله با آن می کنید."
یکی از جنبههای کلیدی مطالعات مالی رفتاری، تأثیر سوگیریها است. سوگیری ممکن است به دلایل مختلفی رخ دهد. سوگیری ها را معمولاً می توان به یکی از پنج مفهوم کلیدی طبقه بندی کرد. درک و طبقه بندی انواع مختلف سوگیری های مالی رفتاری می تواند هنگام محدود کردن مطالعه یا تجزیه و تحلیل نتایج بسیار مهم باشد.
مفاهیم مالی رفتاری
امور مالی رفتاری معمولاً پنج مفهوم اصلی و کلیدی را در بر می گیرد:
حسابداری ذهنی: حسابداری ذهنی به تمایل افراد به تخصیص پول برای اهداف خاص اشاره دارد.
رفتار گله ای: رفتار گله ای بیان می کند که افراد تمایل دارند رفتارهای مالی اکثریت را تقلید کنند. رفتار گله ای در نظر بسیاری از متخصصان در بازار سهام، بسیار بدنام و مضر است چرا که به عنوان دلیل اصلی صعودها و سقوط های سنگین و غیر منطقی قیمت ها تلقی می شود.
شکاف رفتاری: شکاف رفتاری به تصمیم گیری بر اساس احساسات شدید یا فشارهای عاطفی مانند اضطراب، خشم، ترس یا هیجان اشاره دارد. اغلب اوقات، احساسات دلیل اصلی عدم انتخاب منطقی افراد است.
لنگر انداختن: لنگر انداختن به ضمیمه کردن یک سطح هزینه به یک مرجع خاص اشاره دارد. مثالها ممکن است شامل هزینههای مداوم بر اساس سطح بودجه یا منطقیسازی هزینهها بر اساس ابزارهای رضایتبخش مختلف باشد.
به خود نسبت دادن: به خود نسبت دادن به تمایل به انتخاب بر اساس اعتماد بیش از حد به دانش یا مهارت خود اشاره دارد. انتساب به خود معمولاً از یک استعداد ذاتی در یک منطقه خاص سرچشمه می گیرد. در این دسته، افراد تمایل دارند دانش خود را بالاتر از دیگران رتبه بندی کنند، حتی زمانی که به طور مشخصی کمبود دانش در آنها در یک زمینه خاص مشهود می باشد.
برخی از سوگیری افشا شده توسط امور مالی رفتاری
امور مالی رفتاری به دنبال درک تأثیر تعصبات و سوگیری های شخصی بر سرمایه گذاران است. در اینجا لیستی از سوگیری های رایج مالی آورده شده است.
سوگیری تایید
سوگیری تایید زمانی است که سرمایه گذاران نسبت به پذیرش اطلاعاتی که اعتقاد قبلی آنها را به سرمایه گذاری تایید می کند، سوگیری دارند. هر اطلاعاتی که در این راستا گزارش شود، سرمایهگذاران به راحتی آن را میپذیرند تا تأیید کنند که تصمیمات صحیحی در مورد سرمایهگذاری خود گرفته اند - حتی اگر آن اطلاعات ناقص یا اشتباه باشد.
سوگیری تجربی
یک سوگیری تجربی زمانی اتفاق میافتد که حافظه سرمایهگذاران از رویدادهای اخیر، افکار آنها را مغرضانه میکند یا آنها را به این باور میرساند که احتمال وقوع مجدد آن رویداد بسیار بیشتر است. به همین دلیل، آن را به عنوان سوگیری اتفاقات اخیر نیز میشناسند.
به عنوان مثال، بحران مالی ایالات متحده در سال 2008 و 2009 بسیاری از سرمایه گذاران را به خروج از بازار سهام سوق داد. بسیاری از مردم دیدگاه بدی نسبت به بازار داشتند و احتمالاً در سالهای آینده انتظار مشکلات اقتصادی بیشتری را داشتند. تجربه گذراندن چنین رویداد منفی، سوگیری یا احتمال تکرار آن رویداد را افزایش داد. اما در واقعیت، اقتصاد بهبود یافت و بازار در سالهای بعد دوباره بازگشت.
بیزاری از دست دادن
بیزاری از دست دادن یا زیان گریزی زمانی اتفاق می افتد که سرمایه گذاران وزن بیشتری را به نگرانی از ضرر نسبت می دهند تا لذت حاصل از سود بازار. به عبارت دیگر، آنها به احتمال زیاد سعی می کنند اولویت بیشتری را به اجتناب از ضرر نسبت به سود کردن در سرمایه گذاری خود اختصاص دهند. در نتیجه، ممکن است برخی از سرمایه گذاران برای جبران زیان، خواهان بازدهی بسیار بالایی باشند و اگر بازدهی بالا محتمل نباشد، ممکن است سعی کنند به طور کلی از ضرر جلوگیری کنند، حتی اگر ریسک سرمایه گذاری از نقطه نظر منطقی قابل قبول باشد.
با اعمال زیانگریزی برای سرمایهگذاری، به اصطلاح "اثر تمایل" زمانی رخ میدهد که سرمایهگذاران، سرمایه گذاری های برنده ی خود را بفروشند اما سرمایه گذاری های بازنده خود را رها نکنند. بطور کلی تفکر سرمایه گذاران این است که آنها می خواهند به سرعت سود خود را شناسایی کنند. با این حال، وقتی یک سرمایهگذاری در حال از دست دادن پول و سرمایه است، آنها آن را حفظ میکنند زیرا میخواهند به قیمت اولیه یا سر به سر خود برگردد. سرمایه گذاران تمایل دارند به سرعت بپذیرند که در مورد یک سرمایه گذاری، زمانی که با سود همراه بوده است، درست عمل کرده اند. با این حال، سرمایه گذاران تمایلی به اعتراف به اشتباه در سرمایه گذاری ندارند (زمانی که ضرر وجود دارد). نقص در سوگیری تمایل این است که عملکرد سرمایه گذاری اغلب به قیمت سر به سر سرمایه گذار گره خورده است. به عبارت دیگر، سرمایه گذاران عملکرد سرمایه گذاری خود را بر اساس قیمت ورود خود، بدون توجه به اصول یا ویژگی های سرمایه گذاری که ممکن است تغییر کرده باشد، ارزیابی می کنند.
تعصب آشنایی
سوگیری آشنایی زمانی است که سرمایه گذاران تمایل دارند در آنچه که می شناسند، سرمایه گذاری کنند؛ مانند شرکت های داخلی یا سرمایه گذاری های محلی. در نتیجه، سرمایهگذاران در چندین بخش، سرمایهگذاری خود را متنوع سازی نمی کنند که میتواند ریسک را کاهش دهد. سرمایه گذاران تمایل دارند سرمایه گذاری هایی را انجام دهند که در آنها سابقه داشته یا با آن آشنایی بیشتری دارند. به عنوان مثال در کشور ما، احتمالا اغلب مردم بازار سهام یا بورس را به بازارهای جهانی مانند ارزهای دیجیتال یا ... ترجیح می دهند (صرفنظر از محدودیت هایی که برای ایرانیان در بازارهای جهانی وجود دارد).
امور مالی رفتاری در بازار سهام
فرضیه بازار کارا (EMH) می گوید که در هر زمان معینی، در یک بازار با نقدشوندگی بالا، قیمت سهام به گونه ای کارآمد ارزش گذاری می شود که منعکس کننده تمام اطلاعات موجود باشد. با این حال، بسیاری از مطالعات، پدیدههای تاریخی بلندمدت را در بازارهای اوراق بهادار مستند کردهاند که با فرضیه بازار کارا در تضاد هستند و نمیتوان آنها را به طور قابل قبولی در مدلهای مبتنی بر "منطق کامل سرمایهگذار" نشان داد.
EMH عموماً بر این باور استوار است که فعالان بازار قیمت سهام را بر اساس همه عوامل ذاتی و بیرونی فعلی و آتی، منطقی می بینند. هنگام مطالعه بازار سهام، امور مالی رفتاری بر این نظر است که بازارها کاملاً کارآمد نیستند. این موضوع اجازه مشاهده این را می دهد که چگونه عوامل روانی و اجتماعی می توانند بر خرید و فروش سهام تأثیر بگذارند.
درک و استفاده از سوگیری های مالی رفتاری را می توان به صورت روزانه در مورد حرکات سهام و سایر بازارهای معاملاتی اعمال کرد. به طور کلی، تئوری های مالی رفتاری برای ارائه توضیحات واضح تر از ناهنجاری های قابل توجه بازارها مانند حباب ها و رکودهای عمیق نیز استفاده شده اند. سرمایهگذاران و مدیران پورتفوی، علاقه خاصی به درک روندهای مالی رفتاری دارند. این روندها می توانند برای کمک به تجزیه و تحلیل سطوح قیمت و نوسانات بازار، برای حدس و گمان و همچنین اهداف تصمیم گیری استفاده شوند.
چگونه بر مسائل و مشکلات مالی رفتاری غلبه کنیم؟
برای سرمایه گذاران، روش هایی برای کاهش تمایلات رفتار مالی نامطلوب وجود دارد که شامل موارد زیر می شود:
تصمیمات با فکر
تصمیم گیری ممکن است فکری و یا واکنشی باشد. با این حال، تصمیم گیری واکنشی به طور پیش فرض شهودی و ریشه ای است. تحت تأثیر احساسات است و عقلانیت ندارد. از سوی دیگر، رویکرد فکری، عینی و تحلیلی است و ممکن است تلاش و تمرکز بیشتری بر فرآیند داشته باشد. بسیار مهم است که تمرکز بیشتر بر روی فرآیند باشد تا نتیجه.
برنامه ریزی و اجرای متناسب
امور مالی رفتاری بر برنامه ریزی کافی، آماده سازی و اجرای به موقع تاکید دارد. تصمیم گیری عجولانه و برنامه ریزی نشده عواقب طولانی مدتی دارد.
سوالات پرتکرار
امور مالی رفتاری به ما چه می گوید؟
امور مالی رفتاری به ما کمک می کند تا بفهمیم که چگونه تصمیمات مالی در مورد چیزهایی مانند سرمایه گذاری، پرداخت ها، ریسک و بدهی های شخصی، تا حد زیادی تحت تأثیر احساسات، سوگیری ها و محدودیت های شناختی ذهن انسان در پردازش و پاسخ به اطلاعات است.
امور مالی رفتاری چه تفاوتی با نظریه مالی "جریان اصلی" دارد؟
از سوی دیگر، نظریه جریان اصلی، در مدلهای خود این مفروضات را مطرح میکند که مردم کنشگران یا بازیگران منطقی هستند، از احساسات یا تأثیرات فرهنگ و روابط اجتماعی آزاد هستند و در تلاش برای به حداکثر رساندن سود خود به شکلی منطقی می باشند. همچنین فرض میکند که بازارها کارآمد هستند و شرکتها، سازمانهایی منطقی برای حداکثرسازی سود هستند. امور مالی رفتاری با هر یک از این مفروضات مقابله می کند.
دانستن در مورد امور مالی رفتاری چگونه کمک می کند؟
با درک چگونگی و زمان انحراف افراد از انتظارات منطقی، امور مالی رفتاری طرحی را برای کمک به ما در تصمیم گیری بهتر و منطقی تر در مورد مسائل مالی ارائه می دهد.
نمونه ای از یافته ها در امور مالی رفتاری چیست؟
مشخص شده است که سرمایهگذاران بهطور سیستماتیک بیش از حدی که انتظارات منطقی پیشبینی میکنند، سرمایهگذاریهای بازنده خود را نگه می دارند و از سوی دیگر سرمایه گذاری های برنده را خیلی زود میفروشند. این به عنوان اثر تمایل شناخته می شود و گسترش مفهوم زیان گریزی به حوزه سرمایه گذاری است. سرمایهگذارانی که پوزیشن های زیانده را حفظ میکنند، با قفل شدن در ضرر و زیان کاغذی، ممکن است حتی ریسک بیشتری را به امید برگشت به نقطه سر به سر متحمل شوند.
جمع بندی
دخیل بودن احساسات در امور مالی از جمله سرمایه گذاری، امری جدایی ناپذیر می باشد اما درک چگونگی به حداقل رساندن این تاثیر، موضوعی است که تمام سرمایه گذاران باید روی آن کار کنند. نظریه ها و مقالات مختلفی درباره تاثیر احساسات افراد در سرمایه گذاری وجود دارد. به عنوان مثال، چرخه احساسات سرمایه گذاران و امور مالی رفتاری از این دست موارد می باشند که در این مطلب درباره امور مالی رفتاری به طور مفصل بحث شد. امور مالی رفتاری حوزه ای از مطالعه است که بر چگونگی اثر گذاری تأثیرات روانی بر نتایج بازار متمرکز است.
به عنوان یک جمع بندی، باید گفت که بسیاری از مطالعات ثابت کردهاند که بازارها کاملاً کارآمد نیستند و مطالعه امور مالی رفتاری برای درک بینظمیهای بازار و پیشبینی روندهای آینده ضروری می باشد. با تحقیق در مورد سوگیری های روانی سرمایه گذاران، امور مالی رفتاری الگویی را برای حرکات بازار فراهم می کند و تصمیم گیری موثر را ارتقا می دهد.