1. صفحه اصلی
  2. مقالات بورس
  3. سرمایه گذاری در بورس
  4. سرمایه گذاری ارزشی چیست؟
سرمایه گذاری ارزشی چیست؟
سرمایه گذاری ارزشی چیست؟

سرمایه گذاری ارزشی یک استراتژی سرمایه گذاری است که شامل انتخاب سهامی است که به نظر می رسد کمتر از ارزش ذاتی خود معامله می شوند. سرمایه گذاران ارزشی به طور فعال سهم هایی را که فکر می کنند بازار سهام دست کم گرفته است، شناسایی می کنند. آنها معتقدند بازار نسبت به اخبار خوب و بد بیش از حد واکنش نشان می دهد و در نتیجه تغییرات قیمت سهام با اصول بنیادی بلندمدت شرکت مطابقت ندارد و واکنش بیش از حد بازار، فرصتی برای سود بردن از طریق خرید سهام با قیمت‌هایی تخفیف‌خورده، فراهم می‌کند.

وارن بافت احتمالاً شناخته‌شده‌ترین سرمایه‌گذار ارزشی امروزی است؛ اما نمونه های دیگر از جمله بنجامین گراهام (استاد و مربی بافت)، دیوید داد، چارلی مانگر، کریستوفر براون (یکی دیگر از دانشجویان گراهام) و مدیر میلیاردر صندوق تامینی، ست کلارمن، نیز وجود دارند.

درک بیشتر سرمایه گذاری ارزشی

بنجامین گراهام، معرف سرمایه گذاری ارزشی

مفهوم اساسی پشت سرمایه‌ گذاری ارزشی ساده است: اگر ارزش واقعی چیزی را بدانید، می‌توانید هنگام خرید آن در حراج، پول زیادی پس انداز کنید. اکثر مردم موافق هستند که چه یک تلویزیون جدید را در حراج بخرید، چه با قیمت کامل، همان تلویزیون را با همان اندازه صفحه و کیفیت تصویر دریافت می کنید.

سهام به روشی مشابه عمل می کنند، به این معنی که قیمت سهام شرکت می تواند تغییر کند حتی زمانی که ارزش یا ارزش گذاری شرکت ثابت مانده باشد. سهام‌، مانند تلویزیون‌ یا هر کالای دیگر، دوره‌هایی با تقاضای بالاتر و پایین‌تر را پشت سر می‌گذارند که منجر به نوسانات قیمتی می‌شود اما این چیزی را که در ازای خرید خود به دست می‌آورید، تغییر نمی‌دهد.

درست همانطور که خریداران باهوش استدلال می کنند که پرداخت قیمت کامل برای تلویزیون بی معنی است زیرا تلویزیون ها چندین بار در سال به حراج می روند، سرمایه گذاران باهوش معتقدند که سهام نیز به همین صورت عمل می کند. البته برخلاف تلویزیون‌ها، سهام در زمان‌های قابل پیش‌بینی سال مانند جمعه سیاه به حراج نمی روند و قیمت‌های فروش آن‌ها نیز تبلیغ نمی‌شود و این خود سرمایه گذار است که باید دوره هایی را که قیمت سهام تخفیف خورده است، پیدا کند.

سرمایه گذاری ارزشی فرآیند یافتن این حراج های مخفی در سهام و خرید آنها با تخفیف نسبت به ارزش گذاری بازار است. در ازای خرید و نگهداری این سهام با ارزش برای بلندمدت، سرمایه‌گذاران می‌توانند پاداش قابل توجهی دریافت کنند.

نکته: سرمایه گذاری ارزشی بر اساس مفهومی توسط استادان مدرسه بازرگانی کلمبیا، بنجامین گراهام و دیوید داد در سال 1934 ایجاد شد و در کتاب گراهام، "سرمایه گذار هوشمند" در سال 1949 معروف شد.

ارزش ذاتی و سرمایه گذاری ارزشی

ارزش ذاتی و ارزش بازاری

در بازار سهام، معادل ارزان بودن یا تخفیف دار بودن سهام، زمانی است که ارزش بازاری سهام کمتر از ارزش ذاتی آن باشد. سرمایه گذاران ارزشی امیدوارند تا از خرید سهامی که تصور می کنند عمیقاً زیر ارزش ذاتی خود است، سود ببرند.

سرمایه گذاران از معیارهای مختلفی برای یافتن ارزش یا ارزش ذاتی سهام استفاده می کنند. ارزش ذاتی ترکیبی از استفاده از تجزیه و تحلیل مالی مانند مطالعه عملکرد مالی، درآمد، جریان نقدی و صورت سود و زیان و همچنین عوامل اساسی از جمله برند شرکت، مدل کسب و کار، بازار هدف و مزیت رقابتی شرکت است. برخی از معیارهای مورد استفاده برای ارزش گذاری سهام یک شرکت عبارتند از:

  • قیمت به ارزش دفتری (P/B) که ارزش دارایی های یک شرکت را اندازه گیری می کند و آنها را با قیمت سهام مقایسه می کند. اگر قیمت کمتر از ارزش دارایی باشد، با فرض اینکه شرکت در تنگنای مالی نباشد، سهام کمتر از ارزش، قیمت گذاری شده است.
  • قیمت به سود (P/E)، که سابقه سود شرکت را نشان می دهد تا تعیین کند که آیا قیمت سهام منعکس کننده همه سودهای شرکت می باشد و یا کمتر از ارزش خود قیمت گذاری شده است.
  • جریان نقدی آزاد، که وجه نقد حاصل از درآمد یا عملیات شرکت پس از کسر هزینه های مخارج است. جریان نقدی آزاد، وجه نقد باقی مانده پس از پرداخت هزینه ها، از جمله هزینه های عملیاتی و خریدهای بزرگ به نام مخارج سرمایه است، که عبارت است از خرید دارایی هایی مانند تجهیزات یا ارتقاء یک کارخانه تولیدی. اگر یک شرکت جریان نقدی آزاد ایجاد کند، برای سرمایه‌گذاری در آینده کسب‌وکار، پرداخت بدهی، پرداخت سود سهام یا پاداش به سهامداران و صدور بازخرید سهام نیز پول باقی می‌ماند.

البته، معیارهای بسیار دیگر از جمله تحلیل بدهی، حقوق صاحبان سهام، فروش و رشد درآمد در تحلیل مورد استفاده قرار می‌گیرد. پس از بررسی این معیارها، سرمایه‌گذار ارزشی می‌تواند تصمیم به خرید سهام بگیرد؛ اگر قیمت سهام در مقایسه با قیمتی که برای ارزش واقعی آن در نظر دارد، به اندازه کافی جذاب باشد.

حاشیه ایمنی

حاشیه ایمنی

سرمایه گذاران ارزشی در برآورد ارزش خود، به فضایی برای خطا نیاز دارند و اغلب بر اساس تحمل ریسک خود، «حاشیه ایمنی» خود را تعیین می کنند. اصل حاشیه ایمنی که یکی از کلیدهای سرمایه گذاری ارزشی موفق است، بر این فرض استوار است که خرید سهام با قیمت مقرون به صرفه به شما شانس بیشتری برای کسب سود در زمان آینده هنگام فروش آنها می دهد. حاشیه ایمنی همچنین باعث می‌شود اگر سهام آنطور که انتظار داشتید عمل نکند، احتمال از دست دادن پول کمتر شود.

به عنوان مثال اگر ارزش یک سهم 100 دلار باشد و آن را به قیمت 66 دلار بخرید، فقط با انتظار برای افزایش قیمت سهام به ارزش واقعی 100 دلار، 34 دلار سود خواهید داشت. علاوه بر این، شرکت ممکن است رشد کند و با ارزش تر شود و به شما فرصتی می دهد که حتی پول بیشتری به دست آورید. مثلا اگر قیمت سهام به 110 دلار افزایش یابد، از زمانی که سهام را در حراج خریده اید، 44 دلار سود خواهید داشت. از طرفی اگر در ارزیابی بعدی خود ارزش ذاتی آن سهم را مقداری پایین تر، مثلا 80 دلار، به دست آورید، باز هم می توانید انتظار یک سود 14 دلاری را از خرید خود در قیمت 66 دلار داشته باشید و این به دلیل حاشیه ایمنی بالایی است که در ابتدا رعایت کرده بودید.

بنجامین گراهام، پدر سرمایه گذاری ارزشی، سهام را تنها زمانی خریداری می کرد که دو سوم یا کمتر از ارزش ذاتی خود معامله می شدند. این حاشیه ایمنی بود که او احساس می کرد برای کسب بهترین بازده و در عین حال کاهش ریسک و ضرر سرمایه گذاری ضروری است.

بازارها کارآمد نیستند!

طبق نظریه بازارهای کارا، قیمت سهام از قبل تمام اطلاعات مربوط به یک شرکت را در نظر می گیرد، بنابراین قیمت آنها همیشه ارزش آنها را منعکس می کند. سرمایه گذاران ارزشی به فرضیه بازار کارآمد اعتقاد ندارند. در عوض، سرمایه گذاران ارزشی بر این باورند که سهام ممکن است به دلایل مختلفی بیشتر یا کمتر از ارزش خود قیمت داشته باشد.

به عنوان مثال، ممکن است یک یا چند سهم خاص قیمت پایین‌تری از ارزش خود داشته باشند زیرا جو کلی حاکم بر سایر سهام بورس منفی بوده و یا کلیت اقتصاد در رکود به سر می برد و سرمایه‌گذاران آن سهام خاص نیز تحت تاثیر این جو، وحشت زده شده و سهام ارزشمند خود را می‌فروشند. و یا برعکس ممکن است سهام بیش از حد قیمت گذاری شوند زیرا، به عنوان مثال، سرمایه گذاران در مورد اخبار و اعلامیه های یک شرکت بسیار هیجان زده می شوند و اقدام به سرمایه گذاری روی سهام آن می کنند و یا تحت تاثیر احساسات خود و با پیروی از رفتار گله ای و با ترسِ از دادن فرصت ها و سود ها، منجر به ایجاد حباب قیمتی در همه ی سهام موجود در بازار می شوند.

بنابراین سوگیری های روانی می تواند قیمت سهام را بر اساس اخباری مانند اعلان های سود ناامیدکننده یا غیرمنتظره، تولید محصول جدید یا عوامل دیگر، افزایش یا کاهش دهد. همچنین بعضی از سهام ممکن است کمتر از ارزش خود قیمت گذاری شده باشند زیرا آنها تحت رادار معامله می شوند؛ به این معنی که نام آنها به اندازه کافی توسط تحلیلگران و رسانه ها پوشش داده نمی شود. به عنوان مثال، اکثریت فعالان بازار سرمایه، با شرکت های بزرگ و معروف آشنا بوده و کلیه ی اخباری که می تواند بر قیمت سهام آنها تاثیر بگذارد، پیگیری می کنند اما مثلا رشد سود قابل توجه در یک شرکت کوچک تر با پوشش رسانه ای کمتر، ممکن است دیرتر مورد توجه سرمایه گذاران قرار گیرد.

از گله پیروی نکنید!

عدم پیروی از گله

سرمایه گذاران ارزشی دارای بسیاری از ویژگی های مخالف سایرین هستند و به قولی از گله پیروی نمی کنند. آنها نه تنها فرضیه بازار کارآمد را رد می کنند، بلکه زمانی که دیگران در حال خرید هستند، اغلب در حال فروش یا عقب نشینی هستند. در عوض وقتی بقیه در حال فروش هستند، در حال خرید یا نگهداری می باشند. سرمایه گذاران ارزشی سهام مد روز را نمی خرند (زیرا آنها معمولاً بیش از حد قیمت دارند). در عوض، در صورت بررسی وضعیت مالی، آنها در شرکت هایی سرمایه گذاری می کنند که ممکن است نام آشنا نباشند. آن‌ها همچنین نگاهی دوباره به سهم ‌هایی می‌اندازند که نام‌های معروفی دارند؛ البته زمانیکه که قیمت این سهم ها به شدت کاهش یافته باشد. آنها اعتقاد دارند که این شرکت‌ها در صورتی که پایه‌های بنیادی‌شان قوی بماند و محصولات و خدماتشان همچنان کیفیت داشته باشند، می توانند از پس افت برآیند.

سرمایه گذاران ارزشی فقط به ارزش ذاتی سهام اهمیت می دهند. آنها در مورد خرید سهام به همان چیزی که واقعاً هست، فکر می کنند: درصدی از مالکیت در یک شرکت. آنها می خواهند صاحب شرکت هایی شوند که می دانند بدون توجه به اینکه دیگران چه می گویند یا انجام می دهند، اصول درست و مالی خوبی دارند.

سرمایه گذاری ارزشی نیاز به پشتکار و صبر دارد.

سرمایه گذاری ارزشی

برآورد ارزش ذاتی واقعی یک سهام مستلزم برخی تحلیل‌های مالی است، اما همچنین شامل مقدار زیادی ذهنیت فردی است - به این معنی که گاهی اوقات می‌تواند بیشتر یک هنر باشد تا یک علم. دو سرمایه گذار مختلف می توانند دقیقاً همان داده های ارزش گذاری یک شرکت را تجزیه و تحلیل کنند و به تصمیمات متفاوتی برسند.

برخی از سرمایه گذاران که فقط به وضعیت مالی موجود نگاه می کنند، چندان به تخمین رشد آینده اعتماد ندارند. سایر سرمایه گذاران ارزشی در درجه اول بر پتانسیل رشد آتی شرکت و جریان های نقدی تخمینی تمرکز می کنند و برخی هر دو را انجام می‌دهند: وارن بافت و پیتر لینچ، سرمایه‌گذاران ارزشی برجسته، که چندین سال "صندوق ماژلان سرمایه‌گذاری فیدلیتی" را اداره می‌کردند، هر دو به دلیل تجزیه و تحلیل صورت‌های مالی و بررسی چندین باره ی ارزش‌گذاری، به منظور شناسایی مواردی که بازار سهام آنها را اشتباه قیمت‌گذاری کرده است، مشهور هستند.

علیرغم رویکردهای مختلف، منطق اساسی سرمایه‌ گذاری ارزشی این است که دارایی‌ها را با قیمتی کمتر از ارزشی که دارند خریداری کنیم، آن‌ها را برای بلندمدت نگه داریم و زمانی که به ارزش ذاتی یا بالاتر برگردند، سود ببریم. این فرایند رضایت آنی را فراهم نمی کند. نمی توانید انتظار داشته باشید که سهامی را در روز دوشنبه به قیمت 50 دلار بخرید و در روز چهارشنبه آن را به قیمت 100 دلار بفروشید. در عوض، ممکن است مجبور شوید سال‌ها منتظر بمانید تا سرمایه‌گذاری‌های سهام شما به ثمر برسد و گهگاه ضرر نیز خواهید کرد. همچنین به عنوان مثال در ایالات متحده که کسب سود در سهام شامل مالیات می شود، خبر خوب این است که برای اکثر سرمایه گذاران، سود سرمایه گذاری بلندمدت با نرخ کمتری نسبت به سود سرمایه گذاری کوتاه مدت مشمول مالیات می شود. در بورس ایران نیز، کسانیکه سرمایه گذاری های بلند مدت و کم تعداد انجام می دهند، نسبت به سرمایه گذاران کوتاه مدتی فعال تر، کارمزد کمتری به کارگزاری ها خواهند پرداخت.

مانند همه استراتژی های سرمایه گذاری، شما باید صبر و پشتکار داشته باشید تا به فلسفه سرمایه گذاری خود پایبند باشید. ممکن است بخواهید برخی از سهام را بخرید زیرا اصول اولیه درست هستند، اما اگر قیمت آنها از نظرتان زیاد باشد، باید منتظر بمانید. شما می خواهید سهامی را بخرید که در آن لحظه جذاب ترین قیمت را داشته باشد و اگر هیچ سهمی با معیارهای شما مطابقت نداشته باشد، باید بنشینید و منتظر بمانید و اجازه دهید پولتان به صورت نقد باقی بماند تا زمانی که فرصتی مناسب پیش بیاید.

چرا سهام کمتر از ارزش ذاتی قیمت گذاری می شوند؟

ارزش

اگر به فرضیه بازار کارآمد اعتقاد ندارید، می توانید دلایلی را شناسایی کنید که چرا سهام ممکن است کمتر از ارزش ذاتی خود معامله شوند. در اینجا چند عامل وجود دارد که می تواند قیمت سهام را تا کمتر از ارزش ذاتی خود پایین بیاورد.

حرکات بازار و رفتار گله ای

گاهی اوقات افراد بر اساس سوگیری های روانی و نه بر اساس اصول بازار، به طور غیرمنطقی سرمایه گذاری می کنند. زمانی که قیمت سهام خاصی و یا کل بازار در حال افزایش است، آنها خرید می کنند. آنها می بینند که اگر مثلا 12 هفته پیش سرمایه گذاری می کردند، می توانستند تا الان به عنوان مثال 50 درصد درآمد داشته باشند و بنابراین ترس از دست دادن در آنها ایجاد می شود.

برعکس، زمانی که قیمت یک سهم یا کلیت بازار در حال کاهش است، افراد سهام خود را حتی اگر زیر ارزش ذاتی آمده باشد، می فروشند. بنابراین به جای اینکه زیان خود را روی کاغذ نگه دارند و منتظر باشند تا بازار تغییر جهت دهد، با فروش سهام، ضرر معینی را می پذیرند. چنین رفتار سرمایه‌گذاران آنقدر گسترده است که بر قیمت‌های سهام تأثیر می‌گذارد و حرکت‌های بازار رو به بالا و پایین را تشدید می‌کند و حرکت‌های افراطی را در بازار ایجاد می‌کند.

سقوط بازار 

هنگامی که بازار به اوج غیر قابل باوری می رسد، معمولاً منجر به حباب می شود و از آنجایی که این سطوح ناپایدار هستند، سرمایه‌گذاران در نهایت دچار وحشت می‌شوند و این امر به فروش گسترده توسط آنها می انجامد و در نهایت منجر به سقوط بازار می شود. 

به عنوان نمونه در ایالات متحده، این همان چیزی است که در اوایل دهه 2000 با "حباب dotcom" اتفاق افتاد، زمانی که ارزش سهام‌ فناوری فراتر از ارزش شرکت‌ها افزایش یافت. همینطور زمانی که حباب مسکن ترکید و بازار در اواسط دهه 2000 سقوط کرد، همین اتفاق مشاهده شد.

سهام بدون توجه و کمتر شنیده شده

فراتر از آنچه در اخبار و اطرافتان می شنوید، نگاه کنید. ممکن است فرصت‌های سرمایه‌گذاری بسیار خوبی را در سهامی پیدا کنید که ممکن است در رادار اکثر مردم نباشد. به عنوان مثال در بورس ایران، سهام شرکت های کوچک تر که کمتر نام آنها شنیده می شود، ممکن است رشد درآمد و سود خوبی را تجربه نمایند اما این امر دیرتر توسط سرمایه گذاران درک شود و بنابراین برای مدتی زیر ارزش ذاتی خود معامله شوند.

اخبار بد

حتی شرکت های خوب نیز با مشکلاتی مانند افزایش بهای مواد اولیه یا کاهش ناگهانی قیمت های جهانی مواجه می شوند. با این حال، فقط به این دلیل که یک شرکت یک رویداد منفی را تجربه می‌کند، به این معنی نیست که شرکت هنوز اساساً ارزشمند نیست یا سهام آن باز نمی‌گردد. در موارد دیگر، ممکن است یک بخش در یک شرکت وجود داشته باشد که باعث کاهش سودآوری آن می شود. اما اگر شرکت تصمیم بگیرد آن بازوی کسب و کار را از بین ببرد یا تعطیل کند، ممکن است وضعیت تغییر کند.

بسیاری از تحلیلگران سابقه خوبی برای پیش‌بینی آینده ندارند و با این حال سرمایه‌گذاران اغلب دچار وحشت می‌شوند و زمانی که یک شرکت درآمدی کمتر از انتظارات تحلیلگران را اعلام می‌کند، دست به فروش می‌زنند. اما سرمایه‌گذاران ارزشی که می‌توانند چیزی فراتر از اخبار منفی را ببینند، سهام را با تخفیف‌های عمیق‌تری خریداری می کنند زیرا می‌توانند ارزش بلندمدت یک شرکت را تشخیص دهند.

چرخه ای بودن

چرخه ای بودن به عنوان نوساناتی تعریف می شود که بر یک کسب و کار تأثیر می گذارد. شرکت ها از فراز و نشیب چرخه های اقتصادی مانند تغییرات خلق و خوی و الگوی مصرف کنندگان در امان نیستند. این گونه موارد می تواند بر سطح سود و قیمت سهام یک شرکت تأثیر بگذارد اما بر ارزش شرکت در بلند مدت تأثیر نمی گذارد.

استراتژی های سرمایه گذاری ارزشی

سرمایه گذاری ارزشی

کلید خرید سهام زیر ارزش ذاتی خود، تحقیق کامل در مورد شرکت و اتخاذ تصمیمات عقلانی است. کریستوفر اچ. براون، یکی از سرمایه‌گذاران ارزشی، توصیه می‌کند که از خود بپرسید آیا یک شرکت احتمالاً درآمد و سود خود را از طریق روش‌های زیر افزایش می‌دهد:

  • افزایش قیمت محصولات
  • افزایش مقدار فروش
  • کاهش هزینه ها
  • واگذاری یا تعطیلی بخش های زیان ده

براون همچنین مطالعه رقبای یک شرکت را برای ارزیابی چشم انداز رشد آینده آن پیشنهاد می کند. اما پاسخ به همه این سؤالات معمولاً حدس و گمان است؛ بدون اینکه هیچ داده عددی برای پشتیبانی واقعی از این حدس ها وجود داشته باشد. به زبان ساده: هنوز هیچ برنامه نرم افزاری کمّی برای کمک به دستیابی به این پاسخ ها موجود نیست که در نتیجه، سرمایه گذاری ارزشی در سهام را تا حدودی به یک بازی حدس زدن بزرگ تبدیل می کند. به همین دلیل، وارن بافت توصیه می‌کند فقط در صنایعی که شخصاً در آن کار کرده‌اید، یا با کلیه عوامل تاثیرگذار بر آن صنعت آشنا هستید، سرمایه‌گذاری کنید.

یکی از کارهایی که سرمایه گذاران می توانند انجام دهند این است که سهام شرکت هایی را انتخاب کنند که محصولات و خدمات با تقاضای بالا را می فروشند. در حالی که پیش‌بینی اینکه محصولات نوآورانه جدید چه زمانی سهم بازار را به خود اختصاص می‌دهند دشوار است، اندازه‌گیری مدت زمانی که یک شرکت در تجارت بوده و مطالعه چگونگی سازگاری آن با چالش‌ها در طول زمان، آسان است.

خرید و فروش افراد داخلی

برای اهداف ما، افراد داخلی، مدیران ارشد شرکت به علاوه سهامدارانی هستند که حداقل 10٪ از سهام شرکت را در اختیار دارند. مدیران یک شرکت دانش منحصر به فردی در مورد شرکت هایی که اداره می کنند دارند. بنابراین اگر سهام آن را خریداری می کنند، منطقی است که تصور کنیم چشم انداز شرکت مطلوب به نظر می رسد.

به همین ترتیب، سرمایه گذارانی که حداقل 10 درصد از سهام یک شرکت را در اختیار دارند، اگر پتانسیل سود را نمی دیدند، اینقدر خرید نمی کردند. برعکس، فروش سهام توسط یک فرد داخلی لزوماً به خبرهای بد در مورد عملکرد پیش‌بینی‌شده شرکت اشاره نمی‌کند و ممکن است شخص به دلایل شخصی به پول نقد نیاز داشته باشد. با این وجود، اگر فروش انبوه توسط افراد داخلی اتفاق بیفتد، چنین وضعیتی ممکن است مستلزم تحلیل عمیق بیشتری از دلیل فروش باشد. البته نکته حائز اهمیت این است که دسترسی به تک تک این اطلاعات در مورد شرکت های موجود در بورس ایران، کار ساده ای نمی باشد.

تجزیه و تحلیل گزارش های درآمد

در برخی مواقع، سرمایه گذاران ارزشی باید به وضعیت مالی یک شرکت نگاه کنند تا ببینند عملکرد آن چگونه است و آن را با سایر همتایان خود در صنعت مقایسه کنند. گزارش های مالی نتایج عملکرد سالانه و فصلی یک شرکت را نشان می دهد. همچنین در مورد شرکت های بورس ایران، در پایان هر سال مالی گزارشی تحت عنوان گزارش فعالیت هیئت مدیره منتشر می شود که برای آن دسته از کسانی که علاقه دارند تا سرمایه گذاری ارزشی انجام دهند، خواندن این گزارش به شدت توصیه می شود چرا که می توانید از این گزارش چیزهای زیادی یاد بگیرید؛ مانند محصولات و خدمات ارائه شده و همچنین مسیر حرکت شرکت.

تجزیه و تحلیل صورت های مالی

تحلیل صورت های مالی

ترازنامه یک شرکت تصویر بزرگی از وضعیت مالی شرکت ارائه می دهد. ترازنامه از دو بخش تشکیل شده است، یکی فهرست دارایی های شرکت و دیگری فهرست بدهی ها و حقوق صاحبان سهام. بخش دارایی ها به وجه نقد و معادل های نقدی شرکت، سرمایه گذاری ها، حساب های دریافتنی یا طلب از مشتریان، موجودی ها و دارایی های ثابت مانند ماشین آلات و تجهیزات تقسیم می شود.

بخش بدهی ها، حساب های پرداختنی یا بدهی های شرکت، بدهی های تعهدی، بدهی های کوتاه مدت و بدهی های بلند مدت را فهرست می کند. بخش حقوق صاحبان سهام نشان می‌دهد که چه مقدار پول در شرکت سرمایه‌گذاری شده است، چه تعداد سهام موجود است و چقدر شرکت سود انباشته دارد. در بورس ایران از سود انباشته برای پرداخت سود سهام در سال های بعد و یا افزایش سرمایه شرکت برای توسعه فعالیت ها و ... استفاده می شود و نشانه یک شرکت سالم و سودآور در نظر گرفته می شود.

همچنین صورت سود و زیان به شما می گوید که چقدر درآمد ایجاد شده است و از این درامد چقدر صرف هزینه های شرکت شده و در نهایت سود شرکت چقدر بوده است. نگاهی به صورت سود و زیان سالانه به جای یک صورت سه ماهه، احتمالا به شما ایده بهتری از موقعیت کلی شرکت می دهد، زیرا بسیاری از شرکت ها در طول سال نوساناتی را در حجم فروش تجربه می کنند.

ریسک های سرمایه گذاری ارزشی

مانند هر استراتژی سرمایه‌گذاری، در سرمایه‌ گذاری ارزشی نیز با وجود اینکه یک استراتژی با ریسک کم تا متوسط است، خطر ضرر وجود دارد. در زیر به تعدادی از این خطرات و اینکه چرا ممکن است زیان رخ دهد، اشاره می کنیم.

اعداد و ارقام مهم هستند.

بسیاری از سرمایه گذاران هنگام تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری ارزشی از صورت های مالی استفاده می کنند. بنابراین اگر به تحلیل خود تکیه می کنید، مطمئن شوید که به روزترین اطلاعات را دارید و محاسبات شما دقیق است. اگر نه، ممکن است در نهایت سرمایه گذاری ضعیفی انجام دهید یا یک سرمایه گذاری عالی را از دست بدهید. اگر هنوز به توانایی خود در خواندن و تجزیه و تحلیل صورت‌های مالی و گزارش‌ها اطمینان ندارید، به مطالعه این موضوعات ادامه دهید و تا زمانی که واقعاً آماده نشده‌اید، هیچ معامله‌ای انجام ندهید.

سودو زیان های غیر عادی

زیان

مواردی وجود دارد که ممکن است در صورت سود و زیان یک شرکت ظاهر شود که باید استثنا یا غیرعادی در نظر گرفته شوند. این موارد عموماً خارج از کنترل شرکت هستند و به آنها اقلام فوق‌العاده سود یا اقلام فوق‌العاده ضرر می‌گویند. برخی از نمونه ها شامل دعاوی حقوقی، تجدید ساختار یا حتی یک بلای طبیعی است. اگر این موارد را از تجزیه و تحلیل خود حذف کنید، احتمالاً می توانید عملکرد آینده شرکت را درک کنید.

با این حال، به طور انتقادی در مورد این موارد فکر کنید و از قضاوت خود استفاده کنید. اگر یک شرکت الگوی گزارش برخی اقلام فوق العاده را سال به سال داشته باشد، ممکن است دیگر خیلی فوق العاده نباشد. همچنین، اگر سال به سال زیان های غیرمنتظره ای وجود داشته باشد، می تواند نشانه ای از مشکلات مالی شرکت باشد. موارد فوق‌العاده قرار است غیرمعمول و غیرعادی باشند و بنابراین دفعات تکرار آنها باید کم باشد.

خرید سهم در قیمت های بالا

تعیین ارزش ذاتی سهام به منظور سرمایه گذاری ارزشی، به روش های مختلفی صورت می گیرد که نمی توان به طور صد در صدی تعیین کرد که کدام روش بر بقیه ارجحیت دارد چرا که ممکن است برای یک سهم خاص روش x مناسب باشد اما برای سهمی دیگر روش y. بنابراین ممکن است یک سرمایه گذار ارزشی یک سهم را در یک قیمت ارزنده تشخیص دهد در حالیکه دیگری این طور فکر نمی کند. همینطور در روند ارزش گذاری، استفاده از یک سری حدس و گمان و پیشبینی اجتناب ناپذیر است. پس اگر روند ارزیابی و ارزش گذاری برای یک سهم خاص با روشی نامناسب برای آن سهم انجام شود و یا وقایع آینده بر خلاف پیشبینی سرمایه گذار پیش رود، سرمایه گذار ارزشی امکان دارد سهم را در مبلغ بالایی خریداری کند که در نتیجه می تواند منجر به ضرر و زیان او گردد. 

به یاد داشته باشید که یکی از اصول اساسی سرمایه گذاری ارزشی ایجاد حاشیه ای از ایمنی در تمام سرمایه گذاری های خود است. این به معنای خرید سهام با قیمتی در حدود دو سوم یا کمتر از ارزش ذاتی آنهاست. سرمایه‌گذاران ارزشی می‌خواهند تا حد امکان سرمایه کمتری را در دارایی‌هایی که بیش از ارزش خود معامله می شوند، به خطر بیندازند.

متنوع سازی نکردن

دانش سرمایه گذاری متعارف می گوید که سرمایه گذاری در یک سهام می تواند یک استراتژی پر ریسک باشد. درعوض، به ما آموزش داده می شود که در چندین سهم یا اقلام دیگر سرمایه گذاری کنیم تا ریسک خود را بین طیف گسترده ای از شرکت ها و دارایی ها پخش کنیم. با این حال، برخی از سرمایه گذاران ارزشی بر این باورند که شما می توانید یک سبد متنوع داشته باشید، حتی اگر فقط تعداد بسیار کمی سهام داشته باشید، به شرطی که سهامی را انتخاب کنید که نماینده صنایع مختلف و بخش های مختلف اقتصاد باشد.

کریستوفر اچ. براون، سرمایه‌گذار ارزشی و مدیر سرمایه‌گذاری، در گفته های خود، داشتن حداقل 10 سهام را توصیه می‌کند. همچنین به گفته بنجامین گراهام، سرمایه‌گذار مشهور ارزشی، اگر می‌خواهید دارایی های خود را متنوع کنید، باید به انتخاب 10 تا 30 سهام توجه کنید.

با این حال، مجموعه دیگری از کارشناسان چیز متفاوتی می گویند. به گفته نویسندگان ویرایش دوم "Value Investing for Dummies"، اگر می خواهید بازدهی بزرگی داشته باشید، فقط تعداد کمی سهم را انتخاب کنید. آنها می گویند که داشتن سهام بیشتر در سبد شما احتمالاً منجر به بازدهی کم تا متوسط می شود. البته، این توصیه فرض می کند که شما در انتخاب سهام برنده عالی هستید که ممکن است اینطور نباشد. به خصوص اگر شما یک سرمایه گذاری ارزشی مبتدی باشید.

گوش کردن به احساسات

احساسات

هنگام تصمیم گیری برای سرمایه گذاری، نادیده گرفتن احساسات خود دشوار است. حتی اگر بتوانید هنگام ارزیابی اعداد و ارقام، دیدگاهی انتقادی و جدا از هم داشته باشید، ممکن است وقتی زمان استفاده از بخشی از پس‌اندازهایی که به سختی به دست آورده‌اید برای خرید سهام فرا می‌رسد، ترس و هیجان بر شما غالب شود. مهمتر از آن، پس از خرید سهام، ممکن است وسوسه شوید که در صورت کاهش مقطعی قیمت، آن را بفروشید. به خاطر داشته باشید که هدف سرمایه گذاری ارزشی، مقاومت در برابر وسوسه وحشت و همراهی با گله است. پس در دام خرید در هنگام افزایش قیمت و فروش در هنگام کاهش نیفتید. چنین رفتاری سود بلند مدت شما را از بین می برد.

سخن پایانی

سرمایه گذاری ارزشی یک استراتژی بلند مدت است. به عنوان مثال، وارن بافت، سهام را به قصد نگهداری تقریباً نامحدود خریداری می کند! او یک بار گفت: «من هرگز سعی نمی‌کنم از بازار سهام درآمد کسب کنم. من با این فرض خرید می کنم که می توانند روز بعد بازار را ببندند و پنج سال آن را بازگشایی نکنند.» احتمالاً زمانی که دوران بازنشستگی فرا می رسد و یا می خواهید یک خرید بزرگ انجام دهید، می خواهید سهام خود را بفروشید، اما با نگه داشتن سهام متنوع و حفظ چشم انداز بلندمدت، می توانید سهام خود را تنها زمانی بفروشید که قیمت آنها از ارزش منصفانه شان (و بهایی که برای آنها پرداخته اید) بیشتر شود.

در این باره بیشتر بخوانید