آنارکوکاپیتالیسم (anarcho-capitalism) یا همان آنارشیسم بازار آزاد (آنارشیسم بازار)، در تعریف کلی می توان گفت که از مالکیت خصوصی دفاع می کند. این دیدگاه یک نظریه سیاسی است و صرفا به عنوان یک دیدگاه یا نظریه اقتصادی شناخته نشده است. مورای روتبارد مهمترین چهره این مکتب است که نویسنده کتاب «قدرت و بازار» است. البته افراد دیگری نیز در آنارکوکاپیتالیسم مطرح شده اند که شامل لودویگ فون میزس، رابرت نوزیک، میلتون فریدمن و فریدریش فوت هایک است.
آنارکوکاپیتالیسم (anarcho-capitalism) چیست؟
برخی برای پیدا کردن ریشه آنارکوکاپیتالیسم (anarcho-capitalism)، سال 1920 را مبدا جست و جوی خود قرار داده اند. یعنی زمانی که هایک و فون میزس، شعار آنارشی بازار در برابر مارکسیست ها را به عنوان یک ایده آل مثبت و حرکتی خوب معرفی کردند. برخی دیگر سال 1949 را برای آنارکوکاپیتالیسم نقطه ای عطف در نظر گرفته اند. در واقع همان سالی که کتاب «کنش انسانی» توسط فون میزس منتشر شده است. در این کتاب، تشریحی از آموزه ی پراکسیولوژی فون میزس را ارائه کرده است. بنابراین می توان گفت آنارکوکاپیتالیسم صرفا یک مکتب اقتصادی دفاع از بازار آزاد نیست، بلکه یک نظریه سیاسی و اقتصادی است. این نظریه ی سیاسی نیز مانند همه ی نظریه های اقتصادی در خلا مبانی انسان شناسی و فلسفی شکل نگرفته است. در نتیجه علم اقتصاد برگرفته شده از فلسفه اخلاق است. بنابراین تصور آنارکوکاپیتالیسم به عنوان یک نظریه سیاسی مبتنی بر دیدگاه های اقتصادی یک امر اشتباه است. کتاب «نظریه کنش» از فون میزس، این ادعا را ثابت می کند.
آنارکوکاپیتالیسم از طریق طرد دولت با اندیشه آنارشیستی مرتبط است. میتوان دید که آنارکوکاپیتالیسم با سایر مکاتب فردگرایانه اندیشه آنارشیستی مرتبط است که بر آزادی از کنترل دولتی و اجبار بر فرد و نه جمع تأکید دارند.
بنابراین، آنارکوکاپیتالیسم تحت تأثیر ایده های اقتصادی لیبرال، از جمله اعتقاد به بازار آزاد است. به ویژه، آنارکوکاپیتالیست ها با مفهوم تعادل بازار موافق هستند، که بازار آزاد را به عنوان یک موجودیت خودگردان تعریف می کند.
لیبرالیسم اقتصادی از حداقل دخالت دولت در بازار حمایت می کند و استدلال می کند که مدیریت دولتی منجر به ناکارآمدی بازار می شود. یکی از شکلهای لیبرالیسم اقتصادی، لیبرتارینیسم، طرفدار این است که قدرت دولتها بر جنبههای مختلف سازمانهای اقتصادی و اجتماعی باید تا آنجا که امکانپذیر است به عقب برگردانده شود. با این حال، سنت اقتصادی لیبرال همیشه از مداخله کاملاً مخالف دولت متوقف شده است. به عنوان مثال، اقتصاددانان لیبرال به احتمال زیاد به طور جهانی عمل برده داری را محکوم می کنند و اکثریت از مداخله دولت علیه آن با توجه به قدرت قهری خود دفاع می کنند.
آنارکوکاپیتالیسم استدلال می کند که هیچ نقشی برای دولت در یک جامعه آزاد نمی تواند وجود داشته باشد و همه کارکردهای ضروری دولت - پلیس، (حفاظت از دارایی و دادگاه ها) باید به عنوان شرکت های خصوصی عمل کنند. آنارکوکاپیتالیست ها استدلال می کنند که در این اقتصاد نامحدود بازار آزاد، به دلیل ماهیت رقابتی بازار و فقدان مقررات، فضایی برای توسعه انحصارها وجود نخواهد داشت.
ایدئولوژی نارکوکاپیتالیسم
موری روتبارد، اقتصاددان آمریکایی، برای اولین بار در اواسط قرن بیستم اصطلاح آنارکوکاپیتالیسم را ابداع کرد. از نظر روتبارد، آنارکوکاپیتالیسم نتیجه منطقی اصل عدم تهاجم (NAP) است. NAP یک اصل آزادی خواهانه است که استدلال می کند که به هر انسانی حقوق طبیعی و غیرقابل انکار از جمله حق زندگی، آزادی و مالکیت اعطا می شود. هرگونه «تجاوز» به یک فرد یا حقوق مالکیت آنها اساساً غیرقابل قبول است و در نتیجه، دولت قهری نمی تواند جایی در دنیای آزاد داشته باشد.
روتبارد استدلال میکرد که تمام وظایف دولت، از جمله دفاع، اجرای قانون و زیرساختها؛ باید توسط شرکتهای خصوصی که در یک بازار آزاد غیرقانونی فعالیت میکنند، بر عهده بگیرند. رقابت بین شرکتها به این معنی است که قیمتها پایین نگه داشته میشوند و فرصت کسب سود، انگیزههایی را برای رشد بخشهای اقتصادی فراهم میکند و همچنین نوآوریهای فناوری را تشویق میکند. گروههای آسیبپذیر، مانند سالمندان، نیازهای خود را به جای سیستمهای رفاه دولتی، توسط موسسات خیریه خصوصی برآورده میکنند.
استدلال روتبارد مبنی بر اینکه بازار آزاد غیرقابل تنظیم قادر به برآوردن تمام نیازهای جامعه است، مبتنی بر فرضیاتی درباره ماهیت انسان است که در تفکر آنارشیستی فردگرا نیز وجود دارد. فردگرایی مبتنی بر این ایده است که انسان ها اساساً خودمختار و عقلانی هستند، به این معنی که هنگامی که از محدودیت های یک سیستم دولتی رها می شوند، قادر به تصمیم گیری معقول در مورد مسیر زندگی خود هستند.
برای مطالعه بیشتر در رابطه با امور مالی سنتی، می توانید مقاله "امور مالی سنتی (Tradfi) چیست؟" را مطالعه فرمایید.
ماکس اشتیرنر (max-stirner) کیست؟
یوهان کاسپار اشمیت که با نام ماکس اشتیرنر شناخته شده است، یک فیلسوف آلمانی و از پیشگامان نیهیلیسم، تئومری آسیب شناسی روانی، اگزیستانسیالیسم و پستمدرنیسم است. چهره اصلی نظریه سیاسی آنارشیسم، اشتیرنر است. اثر اصلی اشتیرنر با نام «فرد و مالکیت وی» در سال 1844 به عنوان یک مانیفست آنارشیسم به حساب می آید. آنارکوکاپیتالیسم در سیاست به آنارشیسم و در اقتصاد به لیبرترینسم نزدیک است. در آنارکوکاپیتالیسم از برخی الفاظ به گونه ای متفاوت با جنبش آنارشیست استفاده می کند که در ادامه به تعاریف برخی از این اصطلاحات می پردازیم.
آنارشیسم: آنارشیسم هر فلسفهای ست که مخالف با همه ی اشکال اجبار اولی (مانند مخالفت با حکومت) است.
قرارداد: قرارداد عبارت است از یک توافق الزامآور که به صورت داوطلبانه بین اشخاص ایجاد می شود.
اجبار: تهدید فیزیکی یا زور فیزیکی که علیه مالکیت یا اشخاص صورت می گیرد.
کاپیتالیسم: کاپیتالیسم عبارت است از یک سیستم اقتصادی که ابزارهای تولید در آن به صورت مالکیت خصوصی می باشند. در کاپیتالیسم تعیین تولید، سرمایهگذاریها، توزیع، قیمتها و درآمد از طریق عملکرد یک بازار آزاد صورت می گیرد نه توسط دولت ها.
بازار آزاد: بازار آزاد بازاری ست که در آن همه تصمیمات در رابطه با انتقال پول، خدمات و کالاها (مثل کالاهای سرمایهای) به صورت کاملا داوطلبانه صورت می گیرد.
کلاهبرداری: تحریک کردن افراد به نادیده گرفتن و چشم پوشیدن از یک چیز با ارزش و گرانبها به روشی غیرصادقانه در جهت کسب نامشروع اموال آنها است.
حکومت: سازمانی که اقدام به گرفتن مالیات میکند و درگیر اجبار تجاوزگرانه نهادینه و منظم است.
داوطلبانه: به هر عملی که تحت تأثیر کلاهبرداری و یا اجبار توسط هیچ سازمان انسانی صورت نگیرد، یک فعالیت و عمل داوطلبانه می گویند.
جامعه بازار در آنارکوکاپیتالیسم
رادیکالترین لبهی جریان بازار محور نهضت لیبرتارین به نمایندگی اندیشمندانی مانند روی چایلدز و ماری راتبارد، اقتصاد ضدسرمایهداری فردگرایی و همزیستیگرایی، را نمی پذیرفتند بلکه موضع «آنارکوکاپیتالیسم» را پذیرفته بودند. آنها یک "جامعه بازار" را به عنوان جامعهی آزادی برای آینده تصور میکردند. روابط بازار در این جامعهی بازاری، تفاوت چندانی با کسب و کارهای معمول ندارد و همچنین آزادسازی کسب و کارها را پایان مهار دولتی می دانستند. از این طریق کسب و کارهای می توانند به صورت آزادانه تر عمل کنند و به این صورت به دنبال آزاد کردن اشکال رقابتی تشکیلات اقتصادی باشند که میتواند ساختار بازارها را از پایین به بالا، به شدت تغییر دهد.
یکی دیگر از مفاهیم موجود در حوزه بازارهای مالی، ماکسیمالیسم بیت کوین است که در مقاله "ماکسیمالیسم بیت کوین چیست؟" به طور مفصل در رابطه با آن صحبت کرده ایم. در صورت تمایل به کسب اطلاعات بیشتر در این رابطه می توانید به این مقاله مراجعه فرمایید.
سخن پایانی
به صورت خلاصه می توان گفت آنارکوکاپیتالیسم (anarcho-capitalism) یا همان آنارشیسم بازار آزاد (آنارشیسم بازار)، در تعریف کلی می توان گفت که از مالکیت خصوصی دفاع می کند. این دیدگاه یک نظریه سیاسی است و صرفا به عنوان یک دیدگاه یا نظریه اقتصادی شناخته نشده است. آنارکوکاپیتالیسم صرفا یک مکتب اقتصادی دفاع از بازار آزاد نیست، بلکه یک نظریه سیاسی و اقتصادی است. این نظریه ی سیاسی نیز مانند همه ی نظریه های اقتصادی در خلا مبانی انسان شناسی و فلسفی شکل نگرفته است.